والنتاین چه زمان در افغانستان رایج شد؟

valentine 3

تاریخ ۱۴ فوریه یا ۲۵ دلو/بهمن مصادف است با روز عشق و محبت که این روز در اکثر کشورها به نام روز ولنتاین یا  روز عشاق یاد شده و از آن تجلیل می‌شود. هرات در غرب افغانستان، شهری که در آن ملا مجیب الرحمان انصاری، تیم امر به معروف و نهی از منکرش را به دنبال جوانان انداخته تا آن‌ها را به جرم با هم بودن مجازات کند، نخستین هسته‌های تجلیل ولنتاین شکل گرفت. در اواسط دهه هشتاد شمسی، جوانان افغان در کافه‌ها و رستوران‌ها به صورت پنهانی در جایی به دور از چشم افراط‌گرایان مذهبی این روز را جشن می‌گرفتند. دلیل اینکه ولنتاین زودتر از کابل در هرات رواج یافت، نزدیکی هرات به ایران است. ولنتاین کمی قبل‌تر در ایران هم رواج یافته بود و مردم هرات به دلیل رفت و آمد با ایران و سایر نقاط جهان، این سنت جدید را به افغانستان آوردند. 

این موضوع برنامه این هفته اینجا پامیر است

در آن زمان در هرات خبری از عروسک خرسی یا بادکنک قلبی شکل نبود، اما جوانان می‌خواستند برای معشوق‌شان سنگ تمام بگذارند. بنابراین وسایل برگزاری جشن ولنتاین را از ایران سفارش می‌دادند. با گسترش شبکه‌های اجتماعی، جوانان افغان بخشی از زندگی خودشان را در آن به اشتراک می‌گذاشتند و همین باعث شد چهره‌های افراطی و ملاها متوجه این مسئله شوند و شروع کنند به مخالفت.

متاسفانه در این چند سال اخیر به دلیل فشار و مخالفت روحانیون، کافه‌ها و رستوران‌هایی که جشن ولنتاین را در هرات برگذار می‌کردند، بسته شدند.

در کابل نیز تقریبا همزمان با هرات به رسمیت شناختن این رویداد بین جوانان کابل رواج یافت. دلیل آن هم شاید بیش از هرچیزی حضور نیروهای خارجی مانند ناتو و نیروهای آمریکایی بود که در پایگاه‌های آن‌ها، این روز را جشن می‌گرفتند. الان در کابل مغازه‌ای نیست که تزئیناتی که در  ولنتاین استفاده می‌شود را نداشته باشد و حتی کافه‌ها و رستوران‌ها در کابل چند روز قبل از ولنتاین، ویژه برنامه‌های ولنتاین خود را در فیس‌بوک تبلیغ می‌کنند.

در افغانستان که روابط خارج از ازدواج زن و مرد جرم است، جامعه رنگین کمانی چگونه این روز را جشن می‌گیرند؟ برای پاسخ به این سوال ایلیا، یکمرد همجنسگرا از هرات مهمان ما است. ایلیا چند روز قبل از ولنتاین به همراه پارتنرش به کابل سفر کردند تا هم لحظات خوبی را در کنار هم تجربه کنند و هم به دیدار دوستان رنگین‌کمانی‌اش در کابل بروند. ایلیا قرار است از تجربه حضورش در کابل برای ما بگوید و توضیح دهد که با وجود همه محدودیت و خطرات، جامعه رنگین‌کمانی افغان چگونه این روز را جشن می‌گیرند.

عکس تزیینی است

آرتمیس: « سلام ایلیا جان. خوش آمدی به برنامه “اینجا پامیر”. ایلیا تقریبا یک هفته کابل بودی و روز ولنتاین هم اونجا بودی. برامون از حال و هوای ولنتاین در کابل بگو».

ایلیا: «سلام عزیزم. اگر بخواهم از حال و هوای ولنتاین در کابل بگویم، باید بگویم که در روز ولنتاین در کابل تغییرات بسیار زیادی ایجاد شده بود. بسیار تغییرات آمده بود. شهر خیلی زیبا شده بود. البته نه کل شهر بلکه قسمتی از شهر که به حساب بالا شهر بهش می‌گویند. بیشتر جاها را گل بسته بودند. بادکنک‌های سرخ قلبی آویزان بود. عروسک فروشی‌های زیادی بود که هدایای ولنتاین و کارت تبریک ولنتاین می‌فروختند. حس خیلی خوبی به آدم دست می‌داد با دیدن این همه گل و هدایای ولنتاین. برای من خیلی جالب بود وقتی این صحنه‌ها را می‌دیدم چون قبلا در افغانستان ندیده بودم. زوج‌های استریت یا دگرجنسگرای زیادی می‌دیدم که با هم بودند و یا به هم‌دیگر هدیه می‌دادن اما از زوج‌های همجنسگرا کسی را در سرک‌ها/خیابان‌ها ندیدم. به جز آن دوستانم که آن‌ها را از قبل می‌شناختم و برای پارتنرشان هدیه گرفته بودند و مخفیانه بهم هدیه می‌دادند. کابل یکی از بهترین سفرهای زندگی من بود. امشب که من به هرات رسیدم، دوباره در همان اتاق تاریکم تنها هستم و به یاد آن چند روز و شب خوشم با پارتنرم در کابل هستم و دلم گرفته و یک کم گریه هم کردم. برای همین یکم صدای من هم گرفته که معذرت می‌خواهم. هدف ما از رفتن به کابل این بود که در شهر هرات آن رقم/ آنطور که می‌خواستیم، نمی‌توانستیم با هم باشیم. سفر ما برای این بود که در جایی باشیم که یک ذره راحت‌تر باشیم و وقت بیشتری را باهم بگذرانیم و چند روزی را خوش باشیم که همین اتفاق هم افتاد».

آرتمیس: «خیلی خوشحالم که لحظات خوب و خوشی را پارتنرت سپری کردی عزیزم. امیدوارم باز هم این لحظات خوش برایت تکرار شود. عزیزم گفتی که با دوستان رنگین‌کمانی‌ات در کابل دیدار کردی. از دوستانت در کابل برای ما بگو».

ایلیا: «بله عزیزم من در کابل بچه‌های همجنسگرای زیادی را دیدم که ما قبلا از طریق فیس‌بوک با هم دوست بودیم، یعنی دوست مجازی بودیم و این دفعه که به کابل رفتم همه آن‌ها را از نزدیک دیدم و بی‌نهایت خوشحالم که دوستی مجازی ما تبدیل به دوستی واقعی شده است. بر خلاف تصوری که داشتم، در کابل شرایط نسبت به هرات، همه چیز فرق داشت. بچه‌های ال‌جی‌بی‌تی کابل صد درجه نسبت به ال‌جی‌بی‌تی‌های هرات، راحت‌تر بودند و لباس دلخواه‌شان را می‌پوشیدند و ولنتاین را تجلیل می‌کردند. من قبلا در ایران بودم و درباره ولنتاین می‌دانستم و اطلاعات داشتم اما در افغانستان خیلی‌ها نمی‌دانند که ولنتاین چیست و برای چی باید جشن گرفت اما در کابل بچه‌های ال‌جی‌بی‌تی این روز را به شکل احسنت تجلیل می‌کنند و هر کدام که پارتنر دارند به هم هدیه می‌دهند و دورهمی برگذار می‌کنند. در جاهایی در کابل که نمی‌توانم اسم‌شان را بگویم، بچه‌های ال‌جی‌بی‌تی جمع می‌شوند و می‌رقصند و به قدری شلوغ است که اصلا جایی برای نشستن نیست. خیلی خیلی فضای خوبی بود و همه می‌رقصیدند و یا همدیگر را می‌بوسیدند و این فضا برای من خیلی خوشایند بود».

عکس تزیینی است

آرتمیس: «به به پس حسابی خوش گذشته. برای من و کسانی که این برنامه را می‌شنوند خیلی جالبه که زیر پوست شهر کابل و در جایی به دور از چشم مردم جامعه، رنگین‌کمانی‌ها این روز را جشن می‌گیرند. ایلیا گفتی که در مکان‌هایی رنگین‌کمانی‌ها جمع می‌شوند و دورهمی برگزار می‌کنند.

ایلیا بدون ذکر نام آن مکان‌ها، درباره آنجا برامون توضیح بدی که چطور جایی است؟ البته الان می‌خواهم یک میان برنامه داشته باشیم و یک موسیقی عاشقانه بشنویم و بعد از میان‌برنامه برامون توضیح بده»

ایلیا: «من به دوتا کافی‌شاپ که خیلی بین بچه‌های ال‌جی‌بی‌تی معروف است و به قولی مقر آن‌ها است، رفتم و خوشبختانه فضای خیلی قشنگ و خوبی است که معمولا ترنس‌ها و گی‌ها جمع می‌شوند و آنجا رقص می‌کنند. خیلی فضای خوبی است که می‌توانند همه راحت باشند و خوش باشند. آنجا عموما روزهای جمعه و پنج‌شنبه که روز تعطیل است، بچه‌ها با دوستان‌شان می‌روند و می‌رقصند و حتی در آنجا اگر کسی از یکی خوشش بیاید، با هم آشنا می‌شوند و پارتنر می‌شوند».

آرتمیس: «البته بین آن افرادی که گفتی ترنس و گی هست، چه بسا دوجنسگرا یا جنسیت غیردوگانه و یا افرادی از سایر طیف‌های رنگین‌کمانی هم هستند ولی شناخته نشده‌اند یا خودشان را این‌طور معرفی نکردند. اما در کل الان کم کم دارم حسرت می‌خورم که چرا فرصت نشد تا منم به همچین جای جالب و قشنگی بروم. خیلی خوشحالم که همچین مکان‌هایی وجود دارد تا برای لحظات کوتاهی، رنگین‌کمانی‌ها دور هم جمع شوند و مشکلات‌شان را فراموش کنند و خوش بگذرانند.

ایلیا برامون از تفاوت‌‌های هرات و کابل بگو. اینکه شرایط زندگی برای دگرباشان در این دو شهر چه تفاوتی با هم دارند؟»

ایلیا: « بله به ما خیلی خوش گذشت و از یک سالی که باهم رابطه داریم، ده روز سهم ما شد که با هم و در کنار هم باشیم. از طرف دیگر خوشحالم دوستانم را از نزدیک دیدم. بسیار بچه‌های مقبول و قندولک و مهربان بودند.

هرات و کابل تفاوت‌های زیادی داشت. من حتی در تهران هم زندگی کردم اما در کافی‌شاپ‌ها، بچه‌های  ایران آن آزادی بچه‌های کابل را نداشتند. در کابل بچه‌ها آزادانه لباس می‌پوشیدند و راحت آرایش می‌کردند اما در هرات اینطور نبود و نیست. چون هرات شهر فوق العاده مذهبی است. من فکر می‌کنم آن آزادی که ال‌جی‌بی‌تی‌های کابل دارند را، تا صد سال دیگر هم بچه‌های هرات ندارند. با همه مشکلات و خطراتی که هست، بچه‌های کابل حداقل در کافی‌شاپ‌ها جمع می‌شوند و دورهمی برگذار می‌کنند. اما اصلا همچین چیزی در هرات اتفاق نمی‌افتد چون هرات شهر خیلی مذهبی است».

آرتمیس: « البته در ایران هم همین‌طور است. معمولا در شهرهای بزرگ ایران، اندکی شرایط بهتر است. خود من قبلا در کاشان زندگی می‌کردم و آنجا شهر بسیار کوچک و مذهبی بود و من وقتی برای بار اول به تهران رفتم تا مثل خودت دوستان ال‌جی‌بی‌تی‌ام را ببینم، احساس کردم وارد دنیای دیگری شدم چون نحوه پوشش در سطح شهر و خیلی چیز‌های دیگر فرق داشت. اما با این حال چه در شهرهای بزرگ و چه شهرهای کوچک ایران و افغانستان، خطرات زیادی جامعه رنگین‌کمانی را تهدید می‌کند.

ایلیا، در افغانستان جنگ است و هر روز شاهد حملات انتحاری هستیم و از طرفی جامعه افغانستان، جامعه‌ای به شدت سنتی و مذهبی است و اگر متوجه همچین دورهمی‌هایی شوند، برخورد می‌کنند و خطرات زیادی رنگین‌کمانی‌های افغان را تهدید می‌کند. چرا با وجود این محدودیت‌ها و خطرات جانی، باز جامعه رنگین‌کمانی افغان این خطرات را به جان می‌خرند و دور هم جمع می‌شوند و جشن می‌گیرند؟»

عکس تزیینی است

ایلیا: «به نظرم چون جامعه ال‌جی‌بی‌تی افغانستان خسته شده و آن‌ها هم می‌خواهند چیزی که هستند باشند، دور هم خوش بگذرانند و مثل همه آدم‌ها زندگی کنند و زندگی خودشان را داشته باشند. برای همین تمام این خطرات را به جان می‌خرند تا لحظاتی خوش باشند. خودت بهتر می‌دانی که جامعه افغانستان درک کمی درباره ما دارند ولی با وجود همه خطرات، جامعه ال‌جی‌بی‌تی افغان می‌جنگند و مبارزه می‌کنند برای آن چیزی که هستند».

آرتمیس: «امیدوارم روزی برسد که بدون اینکه رنگین‌کمانی‌های افغان خودشان را پنهان کنند و بدون اینکه خطری آن‌ها را تهدید کند، بتوانند آزادانه در سطح شهر دست در دست هم قدم بزنند. ایلیای عزیزم ازت خیلی ممنونم که تجربیاتت را با ما به اشتراک گذاشتی. گفتگوی خیلی خوبی بود و حسابی لذت بردم و اینکه امیدوارم همیشه این لحظات خوب و خوش را دوباره تجربه کنی عزیزم».

ایلیا: «خیلی ممنون و تشکری از خودت آرتمیس. در این چند روزی که در کابل بودم خیلی خوش گذشت و الان که بهش فکر می‌کنم اشک در چشمانم جمع شده و گریان/گریه می‌کنم. خیلی روزهای خوبی را سپری کردم. خیلی ممنون و تشکر از برنامه‌تان».

برنامه اینجا پامیر هر سه شنبه از رادیو رنگین‌کمان پخش می‌شود.


There are no comments

Add yours