کاوه، مرد پناهجوی همجنسگرا: اینجا واقعا مثل سراب است!

NIpzdhNyzvsvEik-800×450-noPad

 

ترکیه دیگر کشوری ناشناخته در بین جامعه رنگین کمانی ایرانی نیست؛ این روزها اگر از هر یک اعضای جامعه کوییر ایرانی درباره همسایه شمال غربی سوال کنید، احتمالا نشانی شخصی را به شما خواهند داد که ساکن ترکیه است و در انتظار بازاسکان به کشوری دیگر روزها را سپری می کند و یا این کشور را به عنوان توقفگاهی موقتی برای ادامه مسیر مهاجرت به کشورهای اروپایی انتخاب کرده است. جامعه رنگین کمانی ایرانی در این سال ها نه تنها از بسیاری از حقوق شهروندی خود محروم بوده و انواع انگ و تبعیض را تجربه کرده است، بلکه با خطر دستگیری از سمت نیروهای نظامی و انتظامی و احکام سنگینی چون اعدام مواجه بوده است. برای نمونه، زهرا صدیقی همدانی معروف به ساره، زن همجنسگرا و فعال حقوق جامعه رنگین کمانی، هنگامی که قصد داشت به شکل غیر قانونی و از راه زمینی وارد خاک ترکیه شود، توسط سپاه پاسداران دستگیر شد. او که به دلیل فعالیت هایش در حمایت از افراد +LGBTQ و مصاحبه با رسانه ها، مدتی را در اقلیم کردستان بازداشت بود، امید داشت تا با ورود به ترکیه، خود را از خطری که جان او را تهدید می کند، برهاند. برای دگرباشان ایرانی اما ورود به ترکیه پایان راه نیست. عدم آشنایی با زبان و فرهنگ جامعه میزبان، نداشتن حق کار و اجازه خروج از شهر و عدم دسترسی به بیمه و خدمات درمانی در کنار دگرباش ستیزی و خارجی ستیزی بخشی از جامعه ترکیه، همه و همه شرایطی را رقم زده است تا پناهجویان رنگین کمانی ساکن ترکیه همچنان در شرایطی نامعلوم، روزگار بگذرانند به این امید که با حمایت سازمان ملل متحد به کشوری امن انتقال یابند.

در ادامه شما صحبت های کاوه، مرد پناهجوی همجنسگرا از کشور ترکیه را خواهید خواند. در این گفت و گو او از تجربه شش ساله زندگی در کشور ترکیه خواهد گفت.

 

علی: « کاوه همه ما از دغدغه ها و چالش های زندگی بچه های کوییر در ایران اطلاع داریم، اما می خواهم بدانم در نهایت چه شد که تصمیم گرفتی ریسک مهاجرت به کشوری مثل ترکیه که آنجا هم مشکلات مختص به خودش دارد را به جان بخری و از ایران خارج شوی؟»

کاوه: « در ایران چندین بار مورد آزار و اذیت قرار گرفتم، حتی سه بار مورد تجاوز واقع شدم و این باعث شد که تا امروز این ترس، وحشت و استرس دنبال زندگی من باشد و همچنان در خیال و باور من ادامه داشته باشد چون هرگز نتوانستم آن اتفاقات وحشتناکی که در ذهنم افتاد را پاک کنم و همیشه همراه من است، مثل یک فیلم از جلوی چشمان من رد می شود و خیلی وقت ها آن اتفاقات کلا مرا بهم می ریزد. در جامعه هم بارها شده که تمسخر شدیم، اذیت شدیم، انگشت اشاره به سمت مان گرفته شده و این مسائل بسیار بوده و من سعی کردم تا جایی که می توانستم در کشور خودم ایران زندگی کنم، سعی کردم اهمیت ندهم و به زندگی ام ادامه دهم ولی یک زمان هایی، یک سری از این اتفاقات آنقدر سنگین شد و آنقدر دیگر شرایط غیر قابل تحمل بود که مجبور شدم مهاجرت کنم و به ترکیه بیایم. حتی چندین بار توسط پلیس و دولت ایران، من تحت شکنجه قرار گرفتم و چند بار توسط پلیس به خاطر ال جی بی تی بودنم بازداشت شدم، خیلی اذیت وآزارها بود، واقعا شرایط طوری بود که مجبور شدم کشورم را ول کنم و از ایران بیرون بیایم. با اینکه خیلی دوست داشتم خاکم، کشورم، خانواده ام را و دوست داشتم آنجا بمانم و حتی حاضر بودم که مخفیانه زندگی کنم و به طور پنهانی ادامه زندگی ام را آنجا داشته باشم ولی متاسفانه آنقدر شرایط سخت شد و روز به روز سخت تر می شد که متاسفانه مجبور به مهاجرت شدم.»

 

علی: « کاوه جان بد نیست که کمی هم به ترکیه و مشکلاتی که در این کشور برای پناهجویان وجود دارد بپردازیم، اما قبل از آن می خواهم بدانم چرا اصلا ترکیه را برای درخواست پناهندگی انتخاب کردی؟»

کاوه: « در آن زمانی که من می خواستم مهاجرت کنم، تنها کشوری که در نزدیکی ایران، UNHCR و سازمان ملل فعال تری داشت و در همسایگی ایران بود، با آن شرایطی که من می خواستم به صورت قاچاق فرار کنم و بیرون بیایم، فقط و فقط کشور ترکیه بود که در همسایگی و مرز به مرز ایران بود و متاسفانه کشور دیگری هم نبود. به خاطر همین مجبور شدم و ناچارا به ترکیه آمدم. هیچ ملاک و دلیل خاصی وجود نداشت، فقط می خواستم در آن لحظه از آن شرایط سخت و آن جو سنگینی که برایم به وجود آمده بود زودتر فرار کنم و رهایی پیدا کنم و بیرون بیایم. یعنی در واقع اصلا زمانی هم وجود نداشت که بخواهم فکر کنم که جای دیگری بیایم، فقط می خواستم یک جور از مرز ایران خارج شوم و به جایی پناه ببرم که کمی از آنجا دور باشم.»

 

علی: « ما می دانیم که اکثر بچه های کوییر ساکن در کشور ترکیه در شهرهایی مثل دنیزلی، یالوا و یا اسکی شهیر سکونت دارند، ما در رادیو رنگین کمان چندین بار به این شهرها پرداخته ایم و از وضعیت آن شهرها اطلاع داریم اما درباره شهری که تو در آن سکونت داری، یعنی شهر کیریک کاله، تا الان زیاد به آن پرداخته نشده و شاید بعضی از دنبال کنندگان برنامه، آشنایی با این شهر و شرایط آن نداشته باشند، لطفا به ما بگو چه شد که این شهر را برای سکونت انتخاب کردی، آیا اصلا انتخابی در کار بوده و یا نه اجبارا به این شهر فرستاده شدی؟»

کاوه: «متاسفانه روزی که من وارد ترکیه شدم و اینجا به سازمان ملل مراجعه کردم، هیچ اطلاعی نداشتم و واقعا نمی شناختم و به من گفتند کیریک کاله و من وارد این شهر شدم. متاسفانه در این شهر دوستان ال جی بی تی زیادی زندگی نمی کنند. از امکانات سازمانی مثل “HRDF” یا “KAOS GL” یا “چتر قرمز” بهره مند نیستند و در این شهر دفتر ندارند و اینگونه سازمان هایی در این شهر وجود ندارند که بتوانند بچه های ال جی بی تی را حمایت کنند یعنی در واقع باید بگویم که هیچ گونه سازمانی برای حمایت از بچه های ال جی بی تی در این شهر وجود ندارد. کیریک کاله شهری است بسیاربسته، مذهبی و افرادی بسیار مذهبی و سنتی در این شهر زندگی می کنند، اکثر افراد هم تقریبا سن بالا هستند و مطمئنا اگر بدانند که شما ال جی بی تی هستید اصلا رفتار خوشایندی با شما نخواهند داشت و چه بسا اینکه از کوچک ترین و ساده ترین امکانات ممکنی هم که یک انسان باید داشته باشد، اینجا محرومت می کنند و متاسفانه مثل ایران این مسئله اینجا هم وجود دارد که باید خیلی پنهانی و مخفیانه به زندگی ات ادامه دهی و هیچ کس هم متوجه این مسئله نشود که شما ال جی بی تی هستید چون واقعا این شهراین مسئله را نمی پذیرد و جو اینجا اصلا شبیه به شهر یالوا، دنیزلی یا اسکیشهیر نیست. اینجا چند بار وقتیکه در فروشگاه مثلا با پارتنر خودم به زبان خودمان صحبت می کنم یا رستوران یا مکان های دیگر یکسری واکنش ها را می بینم ولی چون کسی اطلاع ندارد که من ال جی بی تی هستم و اینجا زندگی می کنم، نه نمی توانم بگویم حملات ضد ال جی بی تی چون نمی دانند اما مطمئن باشید که اگر بدانند، شاهد آن حملات هم خواهیم بود و شکی در این نیست. ولی خب حملات نژادپرستانه زیاد دارند و این متاسفانه وجود دارد.»

 

علی: « ما زیاد از پناهجویان ساکن در کشور ترکیه می شنویم که اگر شخصی قربانی حملات نژادپرستانه، کوییرستیزانه و یا حملاتی از این دست شود، صرف ادعای شخص پناهجو مبنی بر اینکه مورد خشونت قرار گرفته مورد قبول اداره مهاجرت و پلیس ترکیه واقع نمی شود و در بیشتر مواقع، به دلیل طلب کردن یک شاهد یا مدرکی که قربانی توانایی ارائه آن را را ندارد، دستش از رسیدن به عدالت باز می ماند. می خواهم بدانم که آیا این بی اعتمادی به گفته های پناهجویان در بین کارمندان اداره مهاجرت و پلیس ترکیه صحت دارد، آیا خودت در این زمینه تجربه ای داری یا چیزی شنیده ای که به ما بگویی؟»

کاوه: «یکی دوبار پیگیر شدم از طریق اداره مهاجرت و پلیس اینجا اما خب متاسفانه چیزی که به من گفتند این است که باید دوربین هایی باشد که آن لحظه خشونت و یا حمله به شما را ثبت و ضبط کرده باشد، یا صدایی از آن لحظه که به شما توهین شده است باشد. یک جور مدرک مستند وجود داشته باشد ولی اینکه حرف خالی باشد یا حتی جای جراحت و ضرب و شتم هم باشد نمی پذیرند و یک مدرک مستند می خواهند و وقتی که در کشور ترکیه یابانجی یعنی خارجی هستید و این مدارک را ندارید، متاسفانه حرف شما مورد قبول واقع نمی شود ولی اگر شهروند ترک باشید صد در صد حرف شما را قبول می کنند ولی به خاطر خارجی بودن، نه متاسفانه این حق را به شما نمی دهند و اصلا روی این مسئله مانوری نمی دهند و پیگیری نمی کنند. من اقدام کردم ولی متاسفانه هیچ جوابی نگرفتم. متاسفانه این صحت دارد و رفتار شایسته ای انجام نمی شود. رفتاری که در شان و شخصیت پناهجو باشد را ما نمی بینیم. معمولا رفتارها به تندی، با خشونت و با صدای بلند انجام می شود چون پناهنده یا پناهجو اینجا به خاطر مشکلات و گرفتاری هایش آمده و پناه آورده به این کشور و روند بررسی پرونده ها و رسیدگی به پناهنده و پناهجو بسیار بسیار ضعیف است و اینطوری هم هیچ کاری انجام نمی شود و متاسفانه هیچ کاری پیش نمی رود و خیلی از افراد بعد از شش، هفت، هشت، نه و حتی ده سال بلاتکلیف هستند، اینجا مانده اند و یک زندگی بلاتکلیف و خسته کننده را ادامه می دهند.»

 

علی: « از اداره مهاجرت ترکیه گفتیم، جا دارد که نگاهی هم به عملکرد UNHCR یا آژانس پناهندگان سازمان ملل داشته باشیم. کاوه آیا عملکرد UNHCR ترکیه از نظر تو قابل قبول بوده یا نه؟» 

کاوه: «متاسفانه سازمان ملل هیچ رسیدگی و هیچ اقدام خوبی در پروسه پناهندگی برای پناهجوهایش انجام نمی دهد و متاسفانه ضعیف ترین نمره ای را که می توانم به سازمان ملل بدهم شاید از بیست من باید صفر به سازمان ملل بدهم به عنوان یک پناهجو و این را مطمئنم که خیلی از پناهنده ها و پناهجوهای دیگر هم همین نمره را می دهند چون پروسه رسیدگی، باز اسکان و همه چیز به کندی و کاملا ناچیز پیش می رود و در این چند سال ما هیچ چیز خوبی از این سازمان ملل ندیده ایم. درست است که شعارشان حقوق بشر است ولی متاسفانه ما حقوق بشری از سازمان ملل در این پروسه پناهندگی ندیدیم و متاسفانه هر موقع هم که تماس می گیریم یا برای شان ایمیل می فرستیم با بی توجهی کامل، جواب های سربالا به پناهنده ها و پناهجوها می دهند، همه را چندین و چند سال است که بلاتکلیف نگه داشته اند و هیچ کس هیچ تکلیف و برنامه ای برای آینده خودش ندارد و همه این ها از عملکرد بسیار بسیار ضعیف سازمان ملل در کشور ترکیه برمی آید متاسفانه.»

 

علی: « سازمان ملل در سپتامبر ۲۰۱۸ بعضی از وظایف خودش رو به اداره مهاجرت ترکیه واگذار کرد،  توجیه شان برای این کار این بود که روند رسیدگی به پرونده پناهجویان سرعت بیشتری به خود بگیرد چرا که سازمان ملل توانایی رسیدگی به حجم بالای پرونده ها را ندارد اما الان می بینیم که اوضاع حتی از قبل از سپتامبر ۲۰۱۸ هم بدتر شده و رسیدگی به امور پناهجویان حتی کندتر پیش می رود»

کاوه: « دقیقا اوضاع از قبل هم بدتر شد یعنی شاید اگر قبل از سپتامبر ۲۰۱۸ بود شاید خیلی پروسه ها سرعت داشت و یک سرعتی در روند رسیدگی به پرونده ها بود ولی متاسفانه بعد از ۲۰۱۸ پروسه ها از کار افتاد و یکطورهایی متوقف شد و روند پرونده ها کاملا کند و متوقف ماند و هیچ تسریعی در پروسه پرونده ها انجام نشد. اگر دست سازمان ملل بود، من فکر می کنم که تکلیف خیلی از پرونده ها تا الان مشخص شده بود. ولی خب متاسفانه اداره مهاجرت خیلی روند کندی را دنبال می کند و بعضی از پروسه ها را سخت گیرانه بررسی می کنند و متاسفانه به خیلی از پرونده ها که واقعا حق شان هم هست و کیس های خطر دارند و در الوویت هستند جواب ردی داده می شود. این بزرگترین ظلم در حق یک پناهنده است که بعد از هشت سال، نه سال و ده سال زندگی سخت در کشور ترکیه، جواب ردی بگیرند و بخواهند به کشور مبدا شان دیپورت شوند.»

 

علی: « وقتی با کسانی که به تازگی به کشور ترکیه آمده اند یا تصمیم دارند که به ترکیه بیایند صحبت می کنیم، بعضا می بینیم که اطلاع دقیقی از شرایط کار در کشور ترکیه ندارند یا اینکه متوجه این موضوع می شویم که اطلاعاتی سراسر غلط را از گروه های تلگرامی و کانال های ماهواره ای یا افراد سودجویی که تشویق به مهاجرت می کنند، مثل قاچاقبرها یا کیس نویس ها کسب کرده اند ومتاسفانه وقتی که وارد ترکیه می شوند به خاطر این اطلاعات نادرست بسیار ضربه می خورند و متحمل هزینه های سنگینی می شوند. من اینجا از تو می خواهم که تجربه چند ساله خودت را از کار و زندگی در ترکیه در اختیار دوستانی که صدای ما را می شنوند قرار بدهی تا اگر کسی تصمیم دارد که به ترکیه بیاید آگاهانه تر در این راه قدم بردارد»

کاوه: «صد در صد کسانی که هنوز در ترکیه با شرایط پناهندگی زندگی نکرده اند ، از این موضوع با خبر نیستند. کارهایی که در این کشور ترکیه دست پناهجو سپرده می شود، کارهایی بسیار سنگین و مشکل است که بچه های پناهجو از ناچاری و برای امرار معاش تن به آن کارها می دهند. در رابطه با اینکه پرداختی های صاحب کار به نیروهای یابانجی یا خارجی یا پناهنده ها به چه شکل است متاسفانه باید بگویم که آن حقوقی که یک شهروند ترک دریافت می کند، هیچ وقت به یک پناهنده یا پناهجو داده نمی شود و این حق خوری همیشه هست چون پناهجویان بیشتر از افراد دیگر در این کشور کار می کنند ولی آن حقوق کافی را دریافت نمی کنند. برای شکایت کردن یا طلب کردن پول شان، حقی به آنها داده نمی شود و با شکایت به دادسرا هیچ پولی برای آنها زنده نمی شود. و اینکه در رابطه با اجازه کار، اگر صاحب کار ترک برای یک پناهنده یا پناهجو صلاح بداند، می تواند برای شان اجازه کار بگیرد ولی متاسفانه این کار هم انجام داده نمی شود چون صاحب کارهای ترک این ریسک را نمی کنند که برای پناهجو یا پناهنده ها “چالیشما ایزین” یا همان اجازه کار را بگیرند. شرایط کاری اصلا خوب نیست و اگر دوستانی صدای ما را از طریق این رادیو می شنوند، من خیلی دوستانه باید به آنها بگویم که واقعا برای زندگی، پناهندگی یا کارکردن به این کشور نیایند چون واقعا بعد از پنج یا الی شش ماه زندگی کردن، کاملا شرایط سخت و طاقت فرسا را می توانند درک کنند. اینجا مکان امن و قابل قبولی برای پناهندگی نیست، من می توانم چند دلیل برای شما بیاورم. اول اینکه فرهنگ این مردم به فرهنگ پناهندگی وپناهجویی نمی خورد. چون این ها کوچک ترین مشکل یا عیب و ایراد یا هر مسئله دیگری که در کشورشان باشد را به گردن شخص  پناهنده می اندازند و او را مقصر می دانند. در مرحله بعد اینکه شرایط کار و اقتصاد اینجا اصلا خوب نیست که پناهنده یا پناهجو اینجا بتواند به راحتی زندگی کند. متاسفانه هر چیزی اینجا شدیدا افزایش قیمت پیدا کرده است و تورم عجیبی اینجا وجود دارد و تورم روزانه رو به رشد است. مورد بعدی این است که دولت و سازمان های پناهجو پذیر هیچ گونه حمایتی نمی کنند و پناهنده را متاسفانه به حال خودش رها می کنند و در نهایت اینجا گزینه خوبی برای پناهندگی نیست چون معیارهای لازم که یک پناهنده یا پناهجو نیاز دارد را در اینجا نمی شود پیدا کرد. حداقل این تجربه شش ساله من هست که از اینجا دارم و اگر دوستانی هستند که صدای من را از رادیو رنگین کمان می شنوند، از همین جا به آنها می گویم که واقعا اگر عمر و جان خودشان را دوست دارند و دوست دارند که آینده خوبی داشته باشند، هرگز و هرگز به اینجا نیایند. اینجا واقعا مثل یک سراب می ماند. از دور خوب است، از دور جای آب را نشان می دهد ولی وقتی نزدیک می شوید آبی وجود ندارد.»

 

علی: « کاوه می خواهم به موضوعی بپردازم که قطعا یک فرد پناهجو در ترکیه بیشتر از هرکسی در این کشور تاثیرش را در زندگی خودش حس کرده و آن هم چیزی نیست جز پاندمی کرونا که از سال ۲۰۱۹ میلادی، سراسر جهان و از جمله ترکیه را درگیر خودش کرد. در کنار تمام مشکلاتی که قبل تر به آن اشاره کردی، ویروس کرونا چه تاثیری بر زندگی تو به عنوان یک شخص پناهجو در کشور ترکیه گذاشت؟»  

کاوه: « من به عنوان یک پناهجو که الان شش سال است در کشور ترکیه زندگی می کنم و همچنان بعد از شش سال پناهندگی بلاتکلیف هستم، در شرایط کرونا ما هیچ حمایتی از سمت دولت  یا سازمان ملل در اینجا نمی شدیم و خیلی از مواقع خیلی از شغل ها هم اینجا تعطیل شده بود و من یکسال را بیکار بودم و با شرایط بسیار سخت مالی زندگی کردم. وقتی از طرف دولت هیچ حمایتی نمی شوی، بیمه درمانی نداری و کار نیست، فقط می توانم بگویم آن یکسال با مشقتی که کشیدم و رعایت زیادی که حتی در خرج زندگی خودم و مصرف های شخصی ام کردم، توانستیم خیلی چیزها را بگذرانیم تا کمی شرایط کار مهیا شود، شرایط درمانی مهیا شود و ما برگردیم به همان روال قبل ولی در آن یکسال واقعا وحشتناک ترین روزهای عمرم را گذراندم. دو حمایت یا دو بسته حمایتی بیشتر از همه به چشم می آید در شرایط پاندمی و نیاز بود که این کار انجام شود. صد درصد یکی به خاطر مشاغلی که تعطیل شد و خیلی از افراد بیکار در خانه بودند، یکی می توانست بسته حمایتی مالی باشد و دیگری بسته درمانی یا پزشکی باشد. ولی وقتی شما بیمه درمانی ندارید و این را از شما می گیرند، شما از آن بسته پزشکی خود به خود محروم می شوید. و در کنارش بسته مالی نباشد و حمایت مالی هم صورت نگیرد، خب وقتی کار نکنید، درآمد نداشته باشید واقعا چطورمی خواهید زندگی کنید. ما واقعا نیازمان این دو بسته بود که متاسفانه هیچ کدام هم برای پاندمی کرونا انجام نشد و ما شرایط سختی را گذراندیم. سازمان هایی هستند که کمک هایی می کنند ولی خیلی ناچیز و محدود است. خب در آن دوسالی که اینجا پاندمی کرونا بود، بعضی سازمان ها مثل چتر قرمز بودند که شش ماهی یکبار یا اگر درست بگویم هفت ماهی یکبار بسته های بهداشتی را کمک می کرد که فکر کنم دوبار یا سه بار این کمک برای ماهم ارسال شد. در حد یک کیف کاملا کوچک و جمع و جور بود ولی سازمان های دیگر که بگویم کمک مالی یا حمایت های دیگر باشد، نه. ما درخواست فرستادیم ولی متاسفانه جوابی داده نشد یا گفتند که مورد قبول واقع نشده است. مالی که هیچ کمکی در دوره کرونا انجام نشد.»

 

علی: « کاوه عزیز به انتهای برنامه رسیدیم، خیلی از تو ممنونم که این تجربیات گرانبها از زندگی در کشور ترکیه را در اختیار شنوندگان رادیو رنگین کمان قراردادی. امیدوارم که همیشه در زندگی ات سربلند و پیروز باشی و به زودی زندگی جدیدت را در یک کشور امن آغاز کنی.»

کاوه: «ممنونم از شما، تشکر می کنم از رادیو رنگین کمان که وقت گذاشت که حرف های مرا بشنود و تجربیات مرا به دوستانی که شنونده هستند منتقل کند. تنها صحبت من با آن دسته از عزیزانی که صدای من را می شنوند مخصوصا دگرباشان و خانواده ال جی بی تی کیو این است که برای مهاجرت، با اطلاعات بیشتر و آگاهانه تر قدم بردارند و چشم بسته و بدون اطلاع به جایی که مقصدشان است سفر نکنند، مهاجرت نکنند و اگر واقعا قصدشان آمدن به ترکیه است، خیلی دیدشان باز باشد و بدانند که به جای راحتی برای زندگی نمی آیند، مخصوصا بچه های دگرباش و افراد ال جی بی تی چون باز هم می گویم که تجربه شش ساله من این است که اینجا زندگی خیلی سخت است و واقعا سخت که می گویم، از هر نظر سخت و مشکل است و امیدوارم روزی برسد که تک به تک بچه های ال جی بی تی کیو سرتاسر دنیا، همه به آن چیزی که آرزوی شان است برسند و با دل شاد و خوش زندگی شان را ادامه بدهند چون حداقل از کشور خودم ایران می دانم که بچه های ال جی بی تی خوب زندگی نکرده اند و خیلی مشکلات، درد، غم و غصه را با خودشان از کشورشان ایران بیرون آورده اند و امیدوارم همه آنها تمام شود و به شادی و خوشحالی تبدیل شود. ممنونم که وقت گذاشتید و حرف های مرا شنیدید. مرسی از شما»

گزارش از: علی عارفی


There are no comments

Add yours