امروز سه شنبه ۲۵ اسد یا مرداد ۱۴۰۱دقیقا ۳۶۶روز پیش افغانستان به دست جنگجویان طالبان سقوط کرد. سقوط افغانستان موجی از نگرانیها را درباره وضعیت حقوق زنان، حقوق دگرباشان و به طور کلی حقوق بشر را برانگیخت. در این قسمت از برنامه وضعیت دگرباشان افغان را در یکسال گذشته بررسی میکنیم.
طالبان در روز ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ که مصادف است با ۲۴ اسد یا مرداد ۱۴۰۰ تمامی ولایات بزرگ افغانستان از جمله کابل پایتخت افغانستان را به تصرف خود درآورد. با فرار اشرف غنی رئیس جمهوری سابق، نظام جمهوریت در افغانستان سقوط کرد. سقوط حکومت افغانستان در حالی رخ داد که مقامات آمریکایی پیشبینی میکردند که افغانستان، شش الی دوازده ماه بعد از خروج نیروهایی آمریکایی سقوط خواهد کرد.
پس از ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ و روی کار آمدن دوبارهی طالبان بر مستند قدرت در افغانستان، موجی از نگرانیها درباره وضعیت حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق دگرباشان و آزادی رسانهها را در افغانستان و جهان برانگیخت. هرچند ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان در همان روزهای نخست، اعلام کرده بود که در امارات اسلامی زنان و رسانهها میتوانند در چارچوب اسلام کار کنند. اما در یکسال گذشته در عمل همه چیز برای زنان و دگرباشان معکوس رقم خورده است.
طالبان این بار در حالی مدعی بودند که تغییر کردهاند که گل رحیم یکی از قضات طالبان در گفتگو با خبرگزاری BILD آلمان در رابطه با مجازات برای رابطه با همجنس گفته بود: «برای همجنسگرایان دو مجازات وجود دارد: یا سنگسار یا باید پشت دیواری بایستد که بر سر او سقوط کند. دیوار باید ۲.۵ تا ۳ متر ارتفاع داشته باشد».
این نقل قول را میخوانم و به یاد میآورم که طالبان این شیوهی مجازات را در حکومت قبلیشان، میان سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ هم انجام داده بودند.
طبق گزارش رویترز، در فبروری سال ۱۹۹۸ به دستور ملاعمر، رهبران طالبان، سه نفر در شهر قندهار به جرم رابطه با همجنس، به مدت ۳۰ دقیقه، زنده زیر خاک دفن شدند. خبرگزاری AIP میگوید این دستور را شخص رهبر طالبان داده بود و گفته بود که اگر بعد از ۳۰ دقیقه زنده ماندند، آنها در امان میمانند و بخشیده میشوند. پس از سی دقیقه وقتی خاک را کنار زدند، هر سه نفر زنده مانده بودند و گویا به بیمارستان منتقل شدند.
یک ماه بعد و در همان سال در مارچ سال ۱۹۹۸، طالبان دو نفر بهنامهای «بسمالله» ۲۲ ساله و «عبدالسامی» ۱۸ ساله را به جرم رابطه با همجنس، زیر نام «لواط» در شهر هرات اعدام کردند. خبر اعدام آنها توسط رادیو شریعت طالبان اعلام شد.
پوشش رسانهای این موارد محدود بود. بهدلیل خفقان و فضای بستهی دوران حکومت طالبان، رسانهها نمیتوانستند به بررسی و تحقیق میدانی دربارهی آنچه خاموشانه در حال وقوع بود، بپردازند. از اینرو نیز آمار دقیقی از اعدام یا دیگر شیوههای حذف و سرکوب دگرباشان توسط طالبان در نخستین حکومتشان وجود ندارد.
در حالی که بسیاری از کشورها در مسیر جرمزدایی از روابط غیردگرجنسگرایانه و همجنسخواهانه در صدد تصویب قوانین حمایتی برای دگرباشان هستند، افغانستان در یکسال گذشته، عقبگرد بیپیشنهای در مسئلهی حقوق زنان، دگرباشان و به طور کلی حقوق بشر داشته است. هر چند شرایط دگرباشان در حکومت قبلی نیز تعریف چندانی نداشت اما آمدن طالبان باعث شد که آنها اندک آزادیها و امکانات زندگی در سایهی کرامت، امنیت و آزادی را از دست بدهند.
دیده بان حقوق بشر در ۲۶ جنوری امسال، گزارشی با عنوان «حتی اگر به آسمان هم پرواز کنید، پیدایتان خواهیم کرد» منتشر کرد. در این گزارش با ۶۳ تن از اعضای جامعهی کوئیر افغانستان مصاحبه شده است که از سوی طالبان مورد خشونت قرار گرفتهاند. در بخشی از این گزارش به قتل یک مرد همجنسگرا اشاره شد. طبق مستندات این گزارش، این مرد همجنسگرا توسط طالبان تکه تکه شده بود.
سلیمان مرد دیگر همجنسگرای ۱۹ سالهای است که توسط طالبان ۸۰ ضربه شلاق خورده است. او در مصاحبه با «رادیو رنگینکمان» در سال گذشته در روایت این تجربه گفته بود: وقتی گوشی موبایلش در یکی از ایستهای بازرسی طالبان، چک شد، آنان به محتوای گوشی او که عکسهایی از رابطهی همجنس بود دسترسی یافتند و دستگیرش کردند. طالبان ۸۰ ضربه شلاق به پشت او زدند و۸۰ ضربهی دیگر به خاطر خالکوبی. سلیمان در ادامه گفت: « چون در دست راست من خالکوبی بود، ۸۰ ضربه شلاق دیگر به کف پایم زدند.»
براساس گزارشات یک یک زوج همجنسگرا توسط طالبان چند هفته پیش بازداشت شدند. یا دو مرد همجنسگرا زمانی که افغانستان سقوط کرده بود از مسیر قاچاق به ایران پناه برده بودند. آنها مدتی در ایران اقامت غیرقانونی داشتند تا اینکه توسط پلیس ایران دستگیر و به افغانستان دیپورت شدند. بلافاصله پس از رسیدن به کابل توسط طالبان دستگیر شدند و همچنان خبری از وضعیت آنها نیست.
همچنین انجمن بهشت کالکتیو در گزارشی به «اردوگاههای کار اجباری» برای دگرباشان در ولایت بغلان اشاره کرده است. به گفته این انجمن این اردوگاهها از طرف طالبان ایجاد شده است و برای تغییر گرایشجنسی و هویت جنسیتی دگرباشان است که این مصداق خشونت و شکنجه است. باید به این مسئله اشاره کنم که ما در رادیو رنگینکمان به طور مستقل این مسئله را تایید یا رد نمیکنیم.
در این مدت، برخی از کشورها ضمن تلاشهایی، خواستند به شماری از گروههای آسیبپذیر چون هنرمندان، فعالان زن، اقلیتهای جنسی و جنسیتی، همکاران دولت پیشین و همپیمانان خودشان برای خروج از افغانستان کمک کنند. با این حال، آنچه در میدان هوایی کابل رقم خورد، هیچ چیز از یک تراژدی کم نداشت. خروج عجولانه نیروهای خارجی در نبود برنامهای اولویتبندی شده، عملی، منسجم و هماهنگ برای تخلیه سبب شد که بسیاری از گروههای آسیبپذیر در میدان تهدید و تعرض طالبان بر جای بمانند. «یاس» زن ترنس افغانستانیای است که از تجربهاش چنین میگوید:
«وقتی که افغانستان سقوط کرد من خیلی ترسیده بودم. سعی کردم به میدان هوایی بروم تا شاید بتوانم با پروازهای خارجی فرار کنم. شنیده بودم کشورهای خارجی به کسانی مثل ما و در شرایط ما کمک میکنند. برای همین با هزار زحمت خودم را به دروازهی میدان هوایی رساندم. آنجا یک عسکر خارجی را دیدم و به زبان انگلیسی به او گفتم من ترنس هستم و التماساش کردم تا نجاتم دهد. اما آن عسکر من را با عصبانیت و خشم هل داد. در میدان هوایی، حتا چند بار طالبان من را شلاق زدند و میگفتند: تو زن هستی؟ یا مرد؟»
بعد از خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان بعضی از سازمانها (که به دلایل امنیتی نامی از آنها نمیبریم)، سعی کردند از راههای مختلف آن عده را که از پروازهای فرودگاه کابل جای مانده بودند از میدان خطر خارج کنند. در نتیجهی اقدام مشترک شماری از این سازمانها، تعداد کمی را وارد کشورهای اروپایی و یا کشورهای همسایه شدند. در این میان، عدهای از اعضای جامعهی دگرباش افغانستان که توانستند از افغانستان بگریزند و وارد کشورهای همسایه شوند، از وضعیتشان راضی نیستند. آنان معتقدند که حتی در اینجا هم امنیت ندارند. آنان معتقدند که به دلیل وجود اشتراکات فرهنگی و سیاسی در کشورهای همسایه، حقوق الجیبیتیکیوها در کشورهای همسایه افغانستان نیز در چارچوبهای جهانی حقوق بشر نمیگنجد. به طور مثال در ایران مجازات رابطه با همجنس شلاق و یا حتی اعدام است و یا در پاکستان و تاجیکستان، حتا شهروندان دگرباش تاجیکستانی و پاکستانی نیز با مشکلات و چالشهای زیادی مواجهاند.
«مانی» مرد ترنسی است که قبلا در بغلان زندگی میکرد. او به دلیل هویت جنسیتی متفاوتٰاش و تفاوت شیوه ی زندگیاش با هنجارهای متعارف جامعه، بارها مورد انواع خشونت و شکنجهی جسمی و روحی قرار گرفته است. حالا اما چند ماهی است به سوئد رسیده و زندگی جدیدی را شروع کرده است. او میگوید: درگیر افسردگی شدیدی است و تا کنون دوبار اقدام به خودکشی کرده است
مانی در گفتگو با من اضافه کرد: «وقتی به سوئد رسیدم، حس پرندهای را داشتم که از قفس آزاد شده است. واقعا خوشحالم که خطری مرا تهدید نمیکند. اما افسردگی شدیدی دارم و شبها کابوس میبینم. هر روز اضطراب دارم و نگران خواهرم هستم که در بغلان تنها زندگی میکند».
بر اساس گرارشهای سازمانهای مدافع حقوق «ا+LGBTQI»، زندگی جامعهی رنگینکمانی در افغانستان ازهمپاشیده و فاجعهبار است. بحران روحی در میان اعضای این جامعه در یک سال گذشته، افزایش یافته است و موارد اقدام به خودکشی، افسردگی و اختلالات پس از تروما در میان گروه ها گسترش چشمگیری داشته است. در این میان، آنچه دورنمای زندگی برای اعضای جامعه ی دگرباشان افغانستان را تارتر از همیشه مینمایاند، ناامیدی فراگیری است که شرایط سیاسی این روزها به بار آورده است. آیندهای نامعلوم، یأسی عمیق و ترسی بیپایان در افغانستان زیر سلطهی طالبان.
There are no comments
Add yours