تیفا، زن ترنس افغان و و خانوادهاش در ایران پناهجو هستند. تیفا معتقد است که هر جای دنیا که باشیم نباید در برابر ظلم سکوت کنیم. اما پایبندی به این عقیده، دردسرهای زیادی برای او ایجاد کرده است. آنطور که خود میگوید هرگز ناامید نشده اما این به معنای رنجیده نشدنش نیست. پناهجو بودن در ایران خود قصه بلندی است که بسیاری از افغانهای مهاجر آن را از بر هستند اما “زن پناهجوی ترنس” ترکیبی است پر حادثه از زندگی یک به حاشیه رانده شده.
آرتمیس اکبری، خبرنگار رادیو رنگینکمان و میزبان برنامه اینجا پامیر پای حرفهای تیفا نشسته است.
آرتمیس: «سلام تیفا جان خوشآمدی به برنامه “اینجا پامیر” و ممنون از اینکه در برنامه هستی عزیزم».
تیفا: «ممنون آرتمیس جان. سلام و خیرمقدم خدمت شما و شنوندگان برنامه خوب ”اینجا پامیر”»
آرتمیس: «تیفا اسم خیلی قشنگی داری و من این اسم را تا حالا نشنیده بودم. معنی اسمت را میشود برای ما بگویی؟»
تیفا: «تشکر آرتمیس جان. تیفا برگرفته از اسم گیاه “تیفا دمنجنسیس” است و از خانواده گیاه “لویی” است و در ژاپنی هم معنی “ستیز” را میدهد».
آرتمیس: «ممنون بابت اطلاعات خوبت. بازم میگم اسم خیلی قشنگی داری. خب تیفا جان از خودت برای ما بگو».
تیفا: « من از کودکی و در شش سالگی متوجه تفاوتهای خودم شدم. موی بلند دوست داشتم، دوست نداشتم با پسرها بازی کنم و لباس دخترانه دوست داشتم. من از متفاوت بودنم ناراحت نبودم و تنها چیزی که من را اذیت میکرد، واکنش اطرافیانم بود. واکنش بد خانوادم این بود که من را تحقیر میکردند و حتی برخورد فیزیکی هم با من داشتند. گاهی شبها هم مادرم، موهایم را قیچی میکرد تا بلکه من دست از این کارهایم بردارم اما من باز به کارهای خودم ادامه میدادم. حتی یادم است پدرم به من میگفت که تو مایه ننگ ما هستی».
آرتمیس: «متاسفم بابت این تجربیات تلخی که داشتی تیفا جان. تیفا چطوری متوجه شدی که ترنس هستی؟»
تیفا: «من تا ۱۶ سالگی نمیدانستم که ترنس هستم اما در شانزده سالگی برای اولین بار از شبکه شش یعنی شبکه خبر در یک مستندی درباره ترنسها فهمیدم که ترنس هستم. آن برنامه مصاحبه با ترنسها بود که در آن ترنسها از مشکلات خودشان در جامعه صحبت میکردند. بعد کم کم دیدم که چقدر احساسات اینها شبیه من است. بعد من شروع کردم به تحقیقات بیشتر. آن زمان من به موبایل و اینترنت دسترسی نداشتم اما بعد که موبایل گرفتم، شروع کردم به تحقیقات. وقتی فهمیدم که ترنس هستم، احساس خیلی خوبی داشتم. شاید به خاطر اینکه فهمیدم من تنها نیستم و افراد دیگری هم مثل من هستند و ترنس بودن یک چیز طبیعی است. برای همین خوشحال شدم. چون سالهای زیادی برای من سوال بود که چرا من با بقیه متفاوت هستم و بالاخره توانسته بودم به جواب سوالهایم برسم».
آرتمیس: «بله من آن مستند را دقیقا یادم است. فکر کنم اولین مستندی هم بود که درباره ترنسها دیده بودم و برای من هم خیلی جالب بود. حتی آن موقع که این مستند را دیدم، من را به فکر فرو برد تا بیشتر درباره خودم کنکاش کنم تا اینکه فهمیدم همجنسگرا هستم. این نشان میدهد که یک مقاله، یک مستند و حتی یک فیلم، چقدر میتواند تاثیرگزار باشد برای اینکه یهویی به فکر فرو برویم و سعی کنیم خودمان را بشناسیم یا مثلا همه این برنامهها میتواند یک جرقهای را در ما بزند تا شروع کنیم به شناخت خودمان. خود من وقتی فیلم “نیایش برای بابی” را دیدم، روزها و ماهها به فکر فرو رفتم تا اینکه خودم را کامل شناختم. به نظر من رسانهها، اینترنت و فضای مجازی از این نظر به خودشناسی خیلی از ما الجیبیتیها کمک کرده است».
تیفا: «بله دقیقا. مسلما اینترنت کمک خیلی زیادی به خودشناسی جامعه الجیبیتی کرده است. مسلما اگر اینترنت نبود خیلی از ما به خودشناسی نمیرسیدیم. متاسفانه خیلی از ما در کشوری زندگی میکنیم که پر از سانسور است و راههای اطلاع رسانی را برای ما محدود میکنند. قطعا اگر فضای مجازی نبود الان با دشواریهای خیلی زیادی روبرو بودم. صد در صد شبکههای اجتماعی به من خیلی کمک کرده است.
من تا قبل از اینکه در فضای مجازی حضور داشته باشم، دوست ترنس یا الجیبیتی نداشتم. صد در صد شبکههای اجتماعی به من برای دوستیابی کمک کردند. من بیشتر دوستهای ترنس و الجیبیتی که دارم را از فضای مجازی پیدا کردم و همه این دوستانم تا حد خیلی زیادی به شناخت من کمک کردند. مثلا دوستی با خودت آرتمیس جان که کمکم کردی تا خودم را بیشتر بشناسم».
آرتمیس: «خیلی ممنونم تیفا. به من لطف داری. من هم خیلی چیزها از خودت یاد گرفتم عزیزم. تیفا ما در برنامه قبل هم درباره اهمیت فضای مجازی در خودشناسی افراد صحبت کردیم. مثلا گفتیم که چقدر مهم است که ما در شبکههای اجتماعی محتوای صحیح و درست منتشر کنیم تا آن دسته از افرادی که میخواهند درباره گرایش جنسی و یا هویت جنسیتیشان تحقیق میکنند، اطلاعات و منابع صحیح پیدا کنند و دسترسی داشته باشند. تیفا خود تو یکی از کسانی هستی که در اینستاگرام فعالیت زیادی داری و بارها دیدم مطالب زیادی درباره جامعه الجیبیتی منتشر کردی و بارها خودت درباره ترنسها صحبت کردی. اما همینطور هم دیدم که خیلیها به تو توهین کردند و اذیت شدی. حتی یادمه چند ماه پیش صفحه اصلیات در اینستاگرام بسته شد و دیگر نتوانستی صفحه قبلیت را در اینستاگرام بازیابی کنی و صفحه جدید زدی. اما تا جایی که مطالبت را دنبال میکنم، همچنان این توهینها و آزار و اذیتها ادامه دارد. درباره این آزار و اذیت در فضای مجازی بگو. اینکه چطور اجازه نمیدهی این توهینها تو را ناامید کند؟»
تیفا: «بله متاسفانه توهینها در فضای مجازی بسیار زیاد است. اما الان کمتر شده. اوایل این توهینها باعث آزار و اذیت و عصبانیت من میشد. اما الان باعث مصممتر شدن من میشود. از نظر من نباید در برابر توهین سکوت کرد. چون سکوت کردن ما باعث میشود که آن شخص به توهین کردن خودش ادامه دهد. در واقع سکوت، چراغ سبزی به فرد فحاش است تا به کار خودش ادامه دهد».

تصویر تزیینی است
آرتمیس: « این شجاعت و مصمم بودنت را تحسین میکنم تیفا جان. تیفا بخشی از این توهینها برمیگردد به نداشتن اطلاعات و آگاهی. همانطور که گفتی در این چند سال این توهینها کمتر شده و به نظر من شاید این برمیگردد به بالا رفتن اطلاعات افراد.
تیفا علاوه بر این توهینها، خطرات زیاد دیگری هم در فضای مجازی، جامعه الجیبیتی را تهدید میکند، مثلا اکانتهایی خودشان را الجیبیتی معرفی میکنند، با افراد دوست میشوند و با آنها قرار ملاقات میگذارند. بعد که شخص به آن قرار ملاقات میرود، متوجه میشود که این یک تله بوده و متاسفانه این اتفاق بارها افتاده. این نشان میدهد که چقدر مهم است که ما نکات ایمنی را رعایت کنیم. تیفا تو نکتهای را در این زمینه در نظر داری تا به شنوندگان بگی؟»
تیفا: «بله به نکته خوبی اشاره کرد. باید درباره مسائلی که خطری در بر دارد، احتیاط کرد. باید از سوالات افراد غریبه دوری کرد. مثلا “اهل کجایی” یا “کجا زندگی میکنی”. اینگونه سوالات را نباید جواب داد».
آرتمیس : «تیفا، تو اوایل صحبتهایت گفته بودی که از سمت خانواده و اطرافیانت به خاطر متفاوت بودنت با بقیه، مورد خشونت قرار میگرفتی. آیا خانوادهات میدانند که ترنس هستی؟»
تیفا: «بله خانوادم کم و بیش میدانند. اما تا حالا مستقیم به آنها چیزی نگفتم. چندبار که میخواستم بگویم گارد شدیدی گرفتند. تنها چیزی که گفتم این بود که من پسر نیستم و من یک دخترم. همین گفتن من باعث برخورد شدید مادرم با من شد. من خیلی میخواستم به آنها بگویم اما به خاطر گارد شدیدی که داشتند، نتوانستم. من زمانی که از هویت خودم هم آگاهی نداشتم، به خاطر روحیات زنانهام مثلا طرز رفتارم، آرایش کردن و اینجور چیزها، از طرف بقیه مورد آزار و اذیت قرار میگرفتم. چه از طرف خانواده و چه از طرف بقیه مردم. زمانی که من فهمیدم ترنس هستم، رفتار دخترانه من هم بیشتر شد و در نتیجه آزار و اذیت من هم بیشتر شد، هم جسمی و هم کلامی. اما از آنجایی که من آدم پررویی هستم در برابر زورگویی، هیچوقت نگذاشتم که حرفها و آزار و اذیتهای خانوادهام مانع من شوند. هرچند این رفتارام باعث شده که من با خانوادهام دشمن شوم. من فقط با خواهر کوچکم و مادرم حرف میزنم. آن هم خیلی کم»
آرتمیس: « متاسفم بابت این مشکلات وسختیها. اما این مصمم بودن و شجاعتت را تحسین میکنم. امیدوارم که خانوادهات به مرور زمان تو را بپذیرند و با تو کنار بیایند. تیفا از تجربیاتات در مدرسه بگو. اینکه آیا آنجا هم مورد خشونت قرار میگرفتی؟»
تیفا: «در مدرسه چون من شخصی پررو و قلدری بودم، اجازه نمیدادم کسی من را اذیت کند و حتی بیشتر مواقع من آنها را اذیت میکردم. اما چیزی که واقعا من را اذیت میکرد، نظام آموزشی بد و معلمهای نژادپرست بود. مثلا به من میگفتند “افغانی گمشو برو بیرون” و من هم به خاطر نمرات پایین، مجبور شدم ترک تحصیل کنم. به خاطر بلند گذاشتن موهایم و گیر دادنهای الکی مورد توهین قرار میگرفتم، آن هم با الفاظ رکیک و کلمات نژادپرستانه مثل “افغانی”».
آرتمیس: «متاسفانه این خشونتها در مدرسه باعث میشود که افراد زیادی تصمیم به ترک تحصیل بگیرند و آینده شغلیشان تحت تاثیر این مسئله قرار میگیرد. بین صحبتهایت از توهینهای نژادپرستانه گفتی. متاسفانه من هم خیلی دیدم که از کلمه “افغانی” و ملیت افغان، به عنوان فحش استفاده میشود و همیشه برای من و دوستانم این مسئله ناراحت کننده بود.
تیفا آیا این خشونتهایی که گفتی، فقط در مدرسه و خانواده بوده یا در جاهای دیگر هم تجربه کردی؟»
تیفا: «بله متاسفانه. من بارها از طرف مردم مورد آزار و اذیت قرار گرفتم. بیشتر لفظی بوده اما درگیری فیزیکی هم بوده که منجر به بازداشت و تشکیل پرونده شده. متاسفانه قانون هم هیچ حمایتی از ترنسها نمیکند. به طور مثال در یکی از درگیریهای من، باعث شد که هر دو نفر ما بازداشت شویم و تشکیل پرونده شد. در دادگاه قاضی گفت: “مقصر خودت هستی که با این لباس و با آرایش بیرون آمدی” و با اینکه من شاکی بودم، قاضی پرونده من را ماست مالی کرد. متاسفانه من بارها از سمت پلیس مورد تبعیض و آزار و اذیت قرار گرفتم. متاسفانه در مواجه با خشونت و شکایت فرد ترنس، باعث میشود که خود فرد ترنس مقصر شناخته شود. که این اتفاق بارها برای من افتاده است. زمانی که شخصی یک فرد ترنس را مورد آزار و اذیت قرار میدهد، پلیس بیتفاوت میگذرد و صحنه را ترک میکند یا اینکه با فرد مزاحم همصدا میشود. این به خاطر شکاف قانونی است که اجازه داده میشود که پلیس و مردم به مزاحمت خودشان ادامه بدهند»
آرتمیس: «متاسفانه نبود قانون حمایتی باعث میشود که جامعه الجیبیتی از طرف افراد جامعه مورد خشونت قرار بگیرند، بدون اینکه با متخلفان برخورد شود. تیفا به شکاف قانونی در ایران اشاره کردی و بارها شنیدم که خیلی از ترنسهای افغان گفتند که ایران مکان بهتری برای ترنسها است چون از ترنسها حمایت قانونی میشود و معتقدند که چون ترنسها میتوانند عملهای موسوم به تطبیق جنسیت را انجام بدهند، پس ایران مکان امنی برای ترنسها است. حتی دیدم که برخی از آنها به ایران مهاجرت کردند. به نظر تو آیا ایران بهشت ترنسها است؟»
تیفا: «ایران اصلا بهشت ترنسها نیست. چون موانع و شکافهای قانونی زیادی وجود دارد تا مجوز انجام عملهای منتسب به تطبیق جنسیت انجام شود. مدت زمان نوبت عمل هم دو تا سه سال است که زمان زیادی است. اگر بیمه تامین اجتماعی نداشته باشی هزینههای این عمل خیلی زیاد خواهد بود. جدای از این مسئله تا جایی که میدانم مجوز عمل برای تطبیق جنسیت برای ترنسهای افغان صادر نمیشود».
آرتمیس: «بله دقیقا همانطور که اشاره کردی، شکافهای قانونی بسیار زیادی برای انجام این پروسه بازتایید جنسیت هست. علاوه بر شکافهای قانونی، مردم جامعه به دلیل نداشتن آگاهی، رفتار و برخورد بدی با ترنسها دارند. حتی خود ترنسهای ایرانی به خاطر این مشکلات از سمت جامعه و شکافهای قانونی موجود در قانون ایران، تصمیم به ترک ایران میگیرند. تیفا جان خودت چی؟ آیا به خاطر این مشکلاتی که داری تا حالا تصمیم به خارج شدن از ایران گرفتی؟»
تیفا: «بله من سالهاست که میخواهم ایران را برای زندگی بهتر و ادامه تحصیل ترک کنم. مسلما من در ایران هیچ آیندهای ندارم و هیچ پیشرفتی نخواهم داشت. متاسفانه در چند سال اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی و نداشتن کار نتوانستم پول کافی برای سفر جمع کنم. برای همین به ناچار در ایران ماندم اما در آینده میخواهم بروم به خارج و این برنامه من برای آیندهام است».
آرتمیس: «امیدوارم به آن چیزی که میخواهی برسی تیفای عزیزم و زندگی آرامی را در کشور بهتری شروع کنی. تیفا به عنوان عضوی از اجتماع بزرگ رنگینکمانی چه آرزویی برای سایر اعضای این جامعه یعنی جامعه الجیبیتی پلاس داری؟»
تیفا: «آرزوی من برای جامعه الجیبیتی این است که همیشه شاد و آزاد باشند و هیچ وقت به خاطر حق مسلمشان مورد آزار و اذیت قرار نگیرند. همینطور امیدوارم نسلهای آینده مثل ما مشکلات نداشته باشند».
آرتمیس: «من هم امیدوارم مشکلات همه دگرباشان در سراسر دنیا برطرف شود و همه طعم آزادی را بچشند. تیفای عزیزم خیلی ممنون از اینکه در برنامه “اینجا پامیر” شرکت کردی. گفتگوی خیلی خوبی بود و لذت بردم. برایت آرزوی موفقیت و سلامتی دارم».
«متشکرم آرتمیس جان از برنامه خوبتان. خدانگهدار».
برنامه اینجا پامیر هر سهشنبه از رادیو رنگینکمان پخش میشود.
There are no comments
Add yours