تنها همجنسگرای آشکار کره‌شمالی؛ از فرار تا عاشقی

k1

کره شمالی، بسته‌ترین کشور جهان است. کشوری با حکومتی مستبد که مورد شدیدترین تحریم‌های بین‌المللی قرار گرفته است. شهروندان کره شمالی حق استفاده از اینترنت را ندارند. شهروندان کره شمالی به هیچ رسانه بین‌المللی دسترسی ندارند. شهروندان کره شمالی حق خروج از کشور را ندارند و باید کوچک‌ترین جزییات زندگی خصوصیشان را به طور مرتب به حکومت گزارش کنند. مردم کره شمالی تصور کاملا متفاوتی از جهان دارند. آنها هفتاد سال است که با تبلیغات دروغین حکومت کمونیستی مغزشویی می‌شوند. 

قصه زندگی جانگ یئونگ-جین به عنوان تنها پناهنده آشکارا همجنسگرای اهل کره شمالی پس از انتشار زندگی نامه او، مورد توجه رسانه‌های بین‌المللی قرار گرفت.

اکنون ، تقریباً ۲۵ سال پس از فرار از کشور ، او در گفتگو با بی‌بی‌سی گفته که قصد دارد با دوست پسر آمریکایی‌اش ازدواج کند.

جانگ یئونگ-جین هیچ وقت به جنس مخالفش گرایش نداشت. اما وقتی در ۲۷ سالگی قرار بود با زنی ازدواج کند، اوضاع سخت‌تر شد.

جانگ به شدت ناراحت بود او به یاد می آورد که “من نمی توانستم حتی به همسرم دست بزنم.” اگرچه این زن و شوهر در نهایت با یکدیگر ازدواج کردند ، اما رابطه جنسی نادر بود. چهار سال بعد وقتی آنها، بر خلاف قوانین و سنت رایج در کشور کره شمالی هنوز بچه‌دار نشده بودند،  یکی از برادران جنگ شروع به امتحان کردن او کرد. جانگ اعتراف کرد که جنس مخالف هرگز تحریکش نکرده و برادرش فوراً او را نزد پزشک فرستاد. “من به بسیاری از بیمارستانهای کره شمالی مراجعه کردم زیرا فکر کردیم که نوعی مشکل جسمی دارم.”

برای جانگ یا خانواده اش هرگز به ذهن خطور نکرده بود که دلیل بی علاقه دیگر او می تواند چیز دیگری باشد.

آزمایش‌های پزشکی

جانگ یئونگ-جین می گوید: ” همجنس گرایی در کره شمالی اصلا معنا ندارد.” اگر کسی دیده شود که برای استقبال از یک همجنس خود آغوش می‌گشاید ، فرض بر این است که آنها دوستی نزدیک دارند. در حقیقت ، بزرگسالان همجنس اغلب در خیابان دست به دست می شوند. “کره شمالی یک جامعه توتالیتر است – ما زندگی مشترک و گروهی زیادی داریم بنابراین برای ما طبیعی است.”

در یک زمان ، جانگ برای یک ماه آزمایش در بیمارستان بستری شد و با برخی از بیماران دیگر آشنا شد. “من فهمیدم که بسیاری از آنها تجربه مشابهی با من داشته اند. مردانی بدون هیچ گرایشی به زنان.”

اما بیان ، یا اکتشاف آنچه که آنها احساس می کردند ، در قالب قوانین واپسگرا و سخت کره شمالی غیر ممکن بود. “در کره شمالی ، اگر مردی بگوید زن را دوست ندارد ، مردم صرفا فکر می کنند که حالش خوب نیست.”

پس از ترخیص ، یک نفر که جانگ با او در ارتش خدمت کرده بود ، چندین بار به او سر زد. جانگ به این دوست قدیمی اعتماد کرد و اذعان کرد که شب عروسی، برایش سخت بوده است. جانگ به یاد می‌آورد که “فکر می کنم او هم شخصی مثل من بود.”

جانگ یئونگ-جین

پارک جئونگ-وون ، استاد حقوق در دانشگاه کوکمین سئول ، می گوید که او هیچ قانون صریح و روشنی در کره شمالی علیه روابط همجنس‌ها وجود ندارد. اما وی اضافه می کند که قوانین کشورعلیه روابط خارج از ازدواج و نقض آنچه آداب و رسوم اجتماعی نامیده می‌شود پیگرد قانونی برای هرگونه عمل جنسی میان دو همجنس در نظر می‌گیرد. یکی دیگر از دانشگاهیان در سئول ، کیم سئوک-هیانگ ، با ده ها نفر از معترضین در این زمینه مصاحبه کرده و می گوید که حتی یک نفر هم از آنها  هم با مفهوم ال‌جی‌بی‌تی‌کیو آشنا نبود.

کیم ، استاد مطالعات کره شمالی در دانشگاه مطالعات زنان می گوید: “هنگامی که از آنها در مورد روابط رنگین‌کمانی‌ها سوال کردم ، آنها اصلا نفهمیدند درباره چه حرف می‌زنم بنابراین مجبور شدم جزییات و منظورم را برای تک تک افراد توضیح دهم.”

همه پناهجویان به او گفتند که اطمینان دارند که اگر دو همجنس بخواهند با هم رابطه داشته باشند ممکن است با مجازات اعدام روبرو شوند.جانگ با یک تشخیص پزشکی از بیمارستان مرخص شد:  تمام آزمایشات پزشکی که با مداخله برادرش آغاز شد نشان داد که از نظر جسمی مشکلی وجود ندارد. اما همسرش بسیار ناراضی بود.

جانگ می گوید: “با خودم فکر کردم که  باید همسرم  را رها کنم. ما باید راهی برای خوشبت شدن برای یکدیگر پیدا کنیم. “

بنابراین جانگ درخواست طلاق داد. اما این روند در کره شمالی ساده نیست. پارک جئونگ وون ،استاد حقوق، می گوید که مجوزها باید توسط دادگاه ها داده شود و دستگاه قضایی کره شمالی به آنچه بقای خانواده می‌نامد اولویت می‌دهد. این کارشناس حقوق می‌گوید که زن و شوهر تنها درصورتی مجاز به متارکه خواهند شد که ادامه ازدواجشان تهدید علیه امنیت نظام تلقی شود. 

همینجا بود که جانگ متوجه شد که تنها یک گزینه برای او باقی مانده : ترک کره شمالی برای همیشه!  این امر به طور خودکار ازدواج آنها را باطل کرده و به همسرش اجازه ازدواج مجدد می دهد.

اما آخرین کاتالیزور برای فرار او دیدار بهترین دوست زمان خدمتش در نظام وظیفه ، مرد جوانی به نام سئونچول بود. آنها در شهر شمالی شان چونگجین بزرگ شده بودند. این دو همیشه به هم نزدیک بوده اند و حتی در زمان نوجوانی  تختخواب مشترکی داشته اند. اما هر چه پیرتر می شدند ، احساسات جانگ نسبت به سونچئول شدت گرفته بود.

من واقعا سئونچول را خیلی دوست داشتم. هنوز هم او را در خواب می بینم.”

هر از گاهی سئونچول، هنگام غروب سر و کله‌اش پیدا می‌شد تا با هم شام بخورند و بعد از یک روز طولانی در نظام وظیفه، در تخت خواب دو طبقه شان بخوابند. یکی از همین شب‌ها بعد از صرف شام، جانگ خود را در حال خزیدن از تختخواب خودش و در کنار سئونچول دید. اما رفیق سئونچول هیچ واکنشی از خود نشان نداد. او خواب خواب بود و اگر بیدار بود هم معلوم نبود واکنشش چیست.

جانگ می گوید: “من دقیقاً نمی دانم از او چه خواستم – شاید فقط می خواستم او مرا محکم بغل کند.” اما لحظه ای احساس او را پایان داد که عزم فرار از کره شمالی کرد. بسته‌ترین کشور جهان.

فرار…

میان دو کشور کره شمالی و کره جنوبی، نوار حائل مرزی وجود دارد مملو از مین‌ و سربازان دو کشور که با یکدیگر در حالت جنگند. جانگ در آوریل ۱۹۹۷ ( فروردین ۱۳۷۸) با خزیدن در این نوار حائل وارد کره جنوبی شد. عبور از این منطقه چنان خطرناک و نادر است که فرار وی در کره جنوبی خبرساز شد.

کره شمالی بسته‌ترین کشور جهان است.

جو در سئول، پایتخت کره جنوبی، با دنیایی کاملا متفاوت روبرو شد ، اما شیوه فرار او از کره شمالی، مقامات کره جنوبی را به او مظنون کرد!‌ چطور ممکن است چنین فراری ممکن باشد؟ 

هر پناهنده ای که از شمال می آید تحت چندین هفته بازجویی اجباری توسط مقامات کره جنوبی قرار می‌گیرد تا اطمینان حاصل شود که برای شمال جاسوسی نمی کنند. اما جانگ بیش از پنج ماه مورد بازجویی قرار گرفت ، زیرا در ابتدا دلیل اصلی فرارش را توضیح داد: من به همسرم علاقه‌ای نداشتم! نه به او و نه به هیچ زن دیگری. درخواست پناهندگی‌اش قبول شد اما بار دیگر او را به روانه پزشک کردند.

حتی در کره جنوبی در آن زمان ، آگاهی عمومی کمی از هویت‌های جنسی و جنسیتی وجود داشت. چند پزشک به او توصیه کردند که به دنبال کمک روانشناسی باشد – توصیه ای که نادیده گرفت.

و سپس در بهار سال ۱۹۹۸ ، ۱۳ ماه پس از ورود او به کره جنوبی ، جانگ با مجله‌ای درباره فرارش از منطقه مرزی میان دو کره مصاحبه کرد. روز بعد وقتی او مجله را خرید تا متنش مصاحبه‌اش را بخواند با منظره‌ای شگفت‌انگیز مواجه شد.  در مجله مقاله‌ای هم درباره مردهای همجنسگرا نوشته شده بود، با صحنه ای از یک فیلم آمریکایی که دو مرد را در حال بوسیدن در رختخواب نشان می داد. در این لحظه بود که جنگ متوجه شد که او نیز همجنسگرا است.

وقتی عکس را دیدم ، بلافاصله فهمیدم که من هم همجنسگرا هستم به همین دلیل نمی توانم با یک زن ازدواج کنم.”

این مقاله زندگی جانگ را دگرگون کرد و او به طور منظم به میکده‌های  همجنسگرایان سئول رفت.

روزنامه‌های کره جنوبی در حیرت فرار جانگ یئونگ-جین

اما چند سال بعد ، این دنیای جدید جانگ را در معرض کلاهبرداری ویرانگری قرار داد. در سال ۲۰۰۴ ، صاحب بار مورد علاقه جانگ، او را به یک مهماندار محلی معرفی کرد. آنها سه ماه با هم ملاقات کردند و جانگ عاشق شد. مهماندار هواپیما از جانگ خواست که به آنجا نقل مکان کند ، اما توضیح داد که چون با پدرخوانده خود زندگی می کند ، ابتدا باید خانه بزرگتری بخرند. جانگ خانه اجاره‌اش خودش را پس داد  و به او ۹۰ میلیون وون (حدود هشتاد و یک هزار دلار) پس انداز و تمام وسایلش را که به سختی به دست آورد ، به او داد.

جانگ دیگر هرگز آن مرد را ندید. او یک ماه آزگار هر روز  به کلانتری مراجعه می کرد تا اینکه پلیس به او گفت که باید منصرف شود.

جانگ می گوید هرگز به ذهنش خطور نکرده است که می تواند از این طریق فریب بخورد.

در کره شمالی ، ما زندگی بسیار کنترل شده ای داریم ، بنابراین اگر من بگویم که توسط شخصی فریب خورده ام ، حزب او را ردیابی کرده و به سختی مجازات می کند.”

جانگ بیمار شد و مجبور شد به مدت یک ماه در بیمارستان بستری شود ، که اکنون فکر می کند علت آن استرس بوده است. او شغل خود را در یک کارخانه از دست داد و اکنون بی پول ، بی خانمان و بیکار بود. خبر این فلک‌زدگی به کره شمالی رسید! حکومت نظامی کره شمالی او را در رسانه‌های کشور مسخره می‌کرد.

همانطور که او به آرامی زندگی خود را بازسازی کرد ، به عنوان یک نظافتچی مشغول کار شد و با زحمت و صرفه جویی کافی پول را برای اجاره خانه جدید صرفه جویی کرد ، اوقات فراغت خود را صرف نوشتن کرد.

وی در کودکی یک بار در مسابقه نویسندگی مقام اول را کسب کرده بود ، اما در کره شمالی الزامی بود  که دانش‌‌آموزان فقط در ستایش رژیم کره شمالی می نوشتند. حالا بالاخره جانگ می توانست هرچه می خواهد بنویسد.

زندگینامه وی در سال ۲۰۱۵  منتشر شد.

بگذار قسمت کنیم تنهاییمون رو…

مدت زمان زیادی طول کشید تا جانگ دوباره عاشق شود.  سال گذشته ، در سن ۶۲ سالگی ، جانگ با صاحب رستوران کره ای-آمریکایی مین سو در یک سایت دوست یابی آشنا شد. فقط چهار ماه بعد ، او در حال أسباب کشی به کشوری بود که زمانی فقط به عنوان “کشور گرگها” می شناخت – اصطلاح تحقیرآمیز پیونگ یانگ برای آمریکا.

اما وقتی جانگ مین سو را در سالن ورود منتظر او دید ، قلبش پریشان شد. مین سو با شلوار کوتاه و کلاه بود و جانگ تحت تأثیر قرار نگرفت. 

جانگ می گوید: “با دیدن چگونگی لباس پوشیدن او ، من تصور کردم که او انسانی بی اخلاق است.”

دوران قرنطینه همه‌گیری ویروس کرونا به این تازه داماد‌ها فرصت داد  تا با پیک نیک و نوشیدن شراب ، یکدیگر را به درستی بشناسند.

جانگ یئونگ-جین حالا در آمریکاست

هرچه بیشتر این مرد را شناختم ، بیشتر می دیدم که شخصیت بسیار خوبی دارد. اگرچه او هشت سال از من کوچکتر است ، اما تحت تاثیر نوع‌دوستی‌اش قرار گرفتم. او دوست دارد اول از دیگران مراقبت کند.”

بعد از حدود دو ماه مین سو از جانگ خواست تا با او ازدواج کند.

جانگ اکنون در مرحله نهایی کردن  مدارکش است تا ثابت کند اولین ازدواجش در کره شمالی به پایان رسیده است و آنها امیدوارند که در اواخر سال جاری ازدواج کنند.

وی می گوید: “من همیشه وقتی تنها زندگی می کردم احساس ترس ، غم و تنهایی می کردم. من فردی بسیار درون گرا و حساس هستم ، اما او مرد خوش بین است ، بنابراین ما برای یکدیگر خوب هستیم.”

اما علی رغم خوشبختی تازه پیدا شده ، جانگ همچنان تحت تأثیر آنچه بر خانواده‌اش رخ داده زندگی می‌کند. چندین نفر از بستگان او به یک روستای دور افتاده در شمال یخ زده کشور تبعید شدند ، سرنوشتی بی رحمانه برای کسانی که به نظر می رسد اعضای خانواده آنها به رژیم بی وفا هستند. شش نفر از بستگان وی در اثر گرسنگی و بیماری از جمله مادر و چهار خواهر و برادرش درگذشتند.

جانگ می گوید تنها راهی که می تواند با عذاب وجدانش مبارزه کند، نوشتن است.

هر وقت به خانواده خود فکر می کنم ، برای من خیلی دردناک است ، بنابراین تصمیم گرفتم که بنویسم. من معتقدم که این تنها راهی است که می توانم برای آنها جبران کنم”.

اما از اینکه تصمیمش برای ترک کره شمالی فرصت های جدیدی به همسرش داد ، خشنود است. جانگ شنیده که زن سابقش دوباره ازدواج کرده است.

من همیشه فکر می کردم او بسیار با استعداد است ، بنابراین من برای او بسیار خوشحالم.”

جانگ یئونگ-جین و نامزدش

جانگ می‌گوید بی صبرانه منتظر پایان دوران قرنطینه کروناست تا بتواند با همسرش به حومه واشنگتن سفر کند.

من شنیده ام که بارهای همجنسگرای زیادی در آنجا وجود دارد. من می خواهم با او به آن کافه ها بروم.”

جانگ می گوید که از آرامش حومه شهر لذت می برد ، جایی که به نظر او قرار است در “یک افسانه” زندگی کند. افسانه دلدادگی و عشق.