چرا به پارتنرمان دروغ می‌گوییم؟

lie1

چرا ما گاهی اوقات به هم دروغ میگیم؟ 

این هفته قصد دارم در مورد دروغگویی همسران به هم صحبت کنم، دروغ حتی از نوع مصلحتی! 

قاعدتا ما وقتی با کسی پیوند عاطفی می‌بندیم و وارد یک رابطه جدی مثل ازدواج یا پارتنری میشویم، به نوعی انتظار داریم بین ما و پارتنرمون رازی در میان نباشه و بتونیم به هم اعتماد کنیم و با صداقت رابطه را پیش ببریم.

اما گاهی اوقات کشف میکنیم که بر خلاف پیمان عشق و وفاداری، پارتنرمون در مورد بعضی چیزها به ما راست نمیگه، و یا بعضی چیزها را پنهان میکنه …

قبل از هر چیزی باید به این مسئله توجه کرد که اگر چه ما در یک رابطه هستیم، اما در هر صورت مسایل خصوصی ، شغلی، خانوادگی و رازهایی در زندگی هر کداممان هست که به طور قانونی و یا اخلاقی متعهد شدیم پیش فرد سومی فاش نکنیم، اینکه از پارتنرمون انتظار داشته باشیم در مورد مسایل کاری ، یا روابط خانوادگی و خصوصی دیگران اطلاعاتی را به ما بده شامل مخفی کاری یا دروغ گویی نمیشه، در حقیقت این ما هستیم که انتظار نادرستی از او داریم.

کنار این قضیه گاهی اوقات دروغگویی همسران برای حفظ آرامش رابطه است و نه به قصد مخفی کاری، که باید در اینجور موارد به بازخورد طرف مقابل در اتفاقات مشابه هم نگاه کرد. یعنی عصبانیت، پرخاشگری، دلخوری و قهر کردن برای بروز یک اتفاق ممکن است باعث شود تا در دفعات بعدی پارتنرمون ترجیح بده ما را بیخبر از اتفاقات نگه دارد.

دروغگویی ریشه قدیمی در دوران رشد ما داره، اگر در اطرافتون کودکانی را میبینید که استفاده از کلمات را یاد گرفتند و به قولی زبان باز کردند احتمالا گاهی دروغ گویی‌های آنها را که به حساب شیرین زبانی گذاشته میشود ، مشاهده کردید.

کودکان وقتی قدرت جادویی دروغ را برای به دست آوردن خواسته ها یا فرار از سرزنش شدن و گریز از مسئولیت در برابر خرابکاری‌هایشان را می بینند، بیشتر به دروغ گویی ادامه میدهند و به عنوان یک روش دفاعی از سپر دروغ بهره می برند

بازخورد رفتار والدین در برابر اشتباهات کودکان میتونه رفتار دروغگویی را در آنها تقویت کنه و همینطور تقلید از محیطی که کودک در آن بزرگ شده و الگوبرداری از رفتارهای والدین در خانواده و محیط اجتماع هم در شکل گیری شخصیت

کودکان موثر است. یک نمونه ساده، تضاد بین شیوه زندگی درون خانواده های ایرانی و چیزی که در جامعه به دیگران نشان میدهند است، در بیشتر خانواده‌های ایرانی کودکان یاد میگیرند که مثلا اگر چه در خانواده مسایل مذهبی رعایت نمیشه اما در محیطهای عمومی و اجتماعی و مثلا در مدرسه باید دروغ بگویند و تظاهر کنند. حداقل در سالهای گذشته دروغ گفتن در مورد داشتن ویدیو، ماهواره و یا مهمانی های خانوادگی به مسئولین مدرسه و غریبه ها یک اصل بود.

از ریشه مشکل بگذریم و برگردیم به شرایط کنونی! 

فکر میکنیم با همسری مواجه هستیم که به طور دایم دروغ میگوید، مثلا همیشه وقتی قرار است جای برویم میگوید تا ده دقیقه آنجا هستم ، در حالیکه همیشه یکساعت و یا بیشتر تاخیر دارد. توجه کنید این صرفا یک مثال است، شاید خیلی موارد مشابه این در زندگی شما باشه، گرچه به نظر میرسه این بیشتر از اینکه یک رفتار دروغگویانه باشه بیشتر شبیه بی نظمی و یا نداشتن درک دقیقی از زمان است، منظورم اینه که اول باید دید آیا ما دچار سوءتفاهم شدیم یا فرد مقابل به عمد دروغ میگوید. 

اما خوب همیشه دروغ‌ها از این جنس نیستند، مثلا همسری که به شما میگه خونه بوده ولی شما خبر دارید که نبوده؟ و یا گاهی وقتی که شما در کنارش هستید بعضی تلفن‌ها رو جواب نمیده و یا شاید به شما میگه امروز وقتش را با کسانی گذرانده ، در حالیکه شما با خبر هستید با آنها نبوده.

دروغ در روابط
دروغ‌ها همیشه مثل هم نیستند…

مهمترین قسمت اینه که در مواجهه با این شرایط نباید آرامش خودتان را از دست بدهید و نگذارید این دروغ ها باعث هیجانی شدن و پرخاشگری و یا واکنشی نامناسب بشود.

با خودتان مرور کنید که در مواقعی که احیانا پارتنر شما با دوستانش بیرون میرفته ، و شما از رابطه ش با آن دوستان خاص خوشتون نمی‌آمده، چه واکنشی نشان دادید؟ آیا ممکن است برای ناراحت یا عصبانی نشدن شما و یا پرهیز از استرس خودش دست به دروغگویی زده باشد؟ در واقع آیا این رفتار شماست که دروغگویی را در او تقویت کرده؟

و یا شاید این رفتار به دلیل اتفاقیست که به دلیل شرم و خجالت نمی‌تونه با شما مطرح کنه، مثلا شاید برای دعوای بین پدر و مادرش مجبور شده پیش آنها برود و احساس میکند تعریف کردن این ماجرا باعث شکستن غرور و خجالتش میشود.

یا مثلا اگر ادکلنی را که شما بهش هدیه دادید را مدام گم میکنه و یا در مکان های دیگر جا میگذاره شاید از بوی آن خوشش نمیاد اما دوست ندارد با ابراز احساسش دل شما را بکشند؟

این جور مواقع است که پافشاری و پیگیری شما در مورد مسایل خصوصی و یا چیزی که دوست نداشته به هر دلیل شما متوجه بشوید باعث کدر شدن رابطه و همچنین شکستن حریم خصوصی پارتنرتون میشود.

منظور اینجاست که اگر بستری امن در رابطه برای ابراز احساسات ایجاد کنید، و اگر از قدرت جادویی بخشیدن برای گذشت از اشتباهات همدیگر بهره ببرید ، احتمالا نیاز به استفاده از سپر دروغ کمتر خواهد.

گاهی لازم است در دیدگاهمون هم تجدید نظر کنیم، اگر پارتنرتون دوستانی داره که برای شما خوشایند نیستند و علاقه ای به در ارتباط بودن با آنها ندارید، این دلیل نمیشه که همسرتون هم رابطه اش را با دوستان قدیمیش به خاطر شما قطع کند. چرا که اگر قرار باشد افراد در هر رابطه جدیدی که میسازند، ارتباطشون را با دوستان قدیمی قطع کنند بعد از مدتی تبدیل به یک فرد ایزوله و تنها میشوند که همین تنهایی و بهای گزافی که برای این دوستی جدید دادند میتواند عاملی برای احساس عدم رضایت از رابطه بشود.

رها – روانشناس رادیو رنگین‌کمان