عمل تطبیق جنسیت در ایران؛ تجربه‌ها و توصیه‌ها

شایا

شایا، تهیه کننده برنامه من یک ترنس هستم، کنشگر برابری و زن ترنس، در دو برنامه مفصل به گردآوری تجربیات درباره عمل‌های تغییر جنسیت در ایران پرداخته است. او که خود تجربه دسته اول از این روند، قوانین و بالا و پایین‌هایش دارد کوشیده تا با زبان ساده آن را توضیح دهد.

دو قسمت برنامه او را از اینجا بشنوید.

یکی از مسائلی که این روزا خیلی باهاش مواجه هستم و بچه ها گلایه‌های زیادی دارن، مسائل قانونی و پروسه اخذ مجوز برای جراحی تغییر جنسه. خب در ایران با وجود همه ناآگاهی‌ها و ضعف‌هایی که در دادن اطلاعات و آموزش صحیح راجع به مسائل و موضوعات جنسی و جنسیتی وجود داره، از سالها قبل به واسطه فتوای شرعی مراجع تقلید مذهبی، مجوز لازم برای انجام هورمون‌تراپی و جراحی و در کل پروسه تغییر جنس برای اینکه فرد بتونه جسم و اندام جنسی اش رو با هویت جنسیتی‌اش تطبیق بده، صادر میشه، و به دنبال اون تغییر مدارک مربوط به هویت قانونی مثل شناسنامه، کارت ملی و حتی مدارک تحصیلی، حساب بانکی و هر چیزی که یک مدرک رسمی و ثبتی محسوب میشه و به هویت قانونی فرد ارتباط پیدا می‌کنه. همه اینها قابل تغییره اما اصلا ساده و آسون نیست به دلیل اینکه در اکثر مواقع ارگان‌های مربوط هماهنگ با هم عمل نمی‌کنن و اصلا اطلاعات کافی راجع به این پروسه ندارن و فرد مجبور میشه برای انجام هر کدوم از این کارها وقتی به اداره و ارگانی مراجعه می‌کنه، مسئول مربوطه رو هم توجیه کنه و در مواقعی کل داستان رو شرح بده و بعد هم نگاه غیر انسانی و زشت طرف رو تحمل کنه که با تعجب ممکنه کلی سوال شخصی هم ازش بپرسه، فقط برای اینکه حس کنجکاوی خودش رو ارضا کنه.

البته قبل از اینها وقتی که فرد ترنس تصمیم به جراحی می‌گیره باید برای گرفتن این مجوز از دادگاه اقدام کنه، در غیر این صورت هیچ پزشکی مجاز نیست که جراحی رو انجام بده و یا حتی هورمون تجویز کنه. البته امیدوارم هر فردی آگاهانه و از روی فکر و با طی کردن مسیری درست، خودش و خواسته‌هاش رو شناخته باشه و به این نتیجه رسیده باشه که نیاز داره برای به دست آوردن هویت واقعی خودش جسم و جنس‌اش رو تغییر بده، نه اینکه تحت فشارهایی که از طرف خانواده، مذهب، فرهنگ و اجتماع و قانون بهش وارد شده، خودش رو در شرایطی ببینه که برای به دست آوردن کوچکترین چیزهایی که می‌خواد، مثل انتخاب پوشش دلخواه، و یا داشتن یک رابطه عاطفی و یا جنسی با هر جنس و جنسیتی که بهش گرایش داره و یا فرار از فشارها و نگاه‌های بدی که از محیط اطراف و اجتماع بهش وارد میشه، جا شدن توی تعاریف مردانگی و زنانگی و خیلی چیزهای دیگه که افراد مختلف در وضعیت‌های  متفاوت تجربه‌اش می کنن، در شرایطی قرار بگیره که به اصطلاح مجبور بشه تکلیف خودش رو روشن کنه و یا یک مرد باشه یا یک زن.

مراحل اخذ مجوز در سال‌های گذشته خیلی راحت‌تر از این روزها بود. اونطوری که بچه‌ها می‌گن جدیدا سخت گیری‌ها خیلی شدیدتر شده و در بسیاری از مواقع بجای برخورد کارشناسانه و حرفه‌ای، خیلی سلیقه‌ای رفتار میشه و قاضی‌هایی که مسئول رسیدگی به این پرونده ها هستن و همینطور پزشک‌های پزشکی قانونی برخورد درستی ندارن و موانع زیادی رو سر راه فرد قرار می‌دن. موانعی مثل دوره‌های روانکاوی و روان درمانی‌های طولانی که در مواقعی ضرورت نداره و فقط هزینه های مالی زیادی رو به فرد تحمیل می‌کنه که خب اکثر بچه‌های ترنس به دلیل اینکه شغل و درآمدی ندارن و از طرف خانواده هم حمایت نمی‌شن، نمی‌تونن این هزینه ها رو پرداخت کنن. یا در مواقع زیادی شنیدم مثلا قاضی به یک مرد ترنس گفته تو به عنوان یک مرد قد کوتاهی داری و بهتره جراحی نکنی، یا اینکه اگر پریود می‌شی پس یک دختر کامل هستی و مجوز برای جراحی صادر نمیشه یا اینکه آزمایش بکارت ازشون می‌گیرن و یا بالعکس به زن‌های ترنس گفته شده تو زن زیبایی نمی‌شی پس بهتره جراحی نکنی چون کسی باهات ازدواج نمی‌کنه، یا اینکه آزمایش هورمونی گرفته شده و اندام جنسی‌شون معاینه شده و چون از نظر جنسی و جسمی یک مرد هستند و مشکلی ندارن برای گرفتن مجوز خیلی دردسر کشیدن. البته این موارد در مواقعی از جانب روانپزشکان و روانشناس‌هایی که بچه‌ها برای گرفتن یک نامه تایید بهشون مراجعه می کنن هم شنیده شده و حتی پزشک‌ها اقدام به تجویز داروهای روان گردان کردن، برای اینکه فکر می‌کنن شخص در شناخت هویت جنسیتی‌اش دچار توهم شده و بتونن نظر شخص رو تغییر بدن و اون رو از انجام جراحی منصرف کنن.

یکی دیگه از مشکلاتی که فرد ترنس در پروسه اخذ مجوز با اون روبرو می‌شه، رضایت خانواده‌ها مخصوصا والدین هستش. و ما می‌دونیم که در اکثر مواقع خود خانواده‌ها یکی از مشکلات و موانع سر راه فرد هستند. خانواده‌ای که شخص رو درک نمی‌کنه، اون رو طرد می‌کنه، در موارد زیادی مورد خشونت روانی و فیزیکی قرار می‌ده، از ادامه تحصیل، از حمایت عاطفی و مالی محرومش می‌کنه و خوب کاملا مشخصه که در مراحل اخذ مجوز در دادگاه یا جلسات روانکاوی و مشاوره هم حاضر نمی‌شه و رضایت نمی‌ده. البته طبق قانون وقتی فرد به سن قانونی رسیده باشه به رضایت خانواده نیازی نداره و خودش می‌تونه این تصمیم رو بگیره و اقدام کنه مگر اینکه فرد زیر ۱۸ سال باشه یا قاضی احراز کنه که فرد به شکلی محجور هست، یعنی اینکه صلاحیت لازم رو نداره تا برای خودش تصمیم بگیره، که در اون حالت هم باید از قاضی مستند قانونی برای این ادعا خواست و در صورت تخلف قاضی حتی می‌شه به دادگاه انتظامی قضات هم شکایت کرد. ولی خب در خیلی از مواقع سیستم سلیقه‌ای عمل می‌کنه، اون هم  به دلیل اینکه فرد ترنس اطلاعات کافی نداشته .  در شهرهای مختلف و بسته به قاضی‌ای که مسئول رسیدگی به پرونده است، شرایط می‌تونه خیلی متفاوت باشه. البته گرفتن یک رضایت نامه از خود فرد یا خانواده اش قبل از جراحی توسط پزشک یک چیز معموله تا فرد مسئولیت جراحی رو بپذیره، و بخاطر عوارضی که ممکنه بعد از جراحی پیش بیاد علیه پزشک شکایتی نکنه.

من یادمه زمانی که خودم برای گرفتن مجوز جراحی اقدام کردم، چون سنم بالای ۱۸ سال بود قاضی از من رضایت خانواده رو نخواست و من خودم شخصا تونستم مجوز جراحی تغییر جنس رو با تایید پزشکی قانونی از دادگاه بگیرم. البته قاضی پرونده من انسان بسیار آگاهی بود و کاملا شرایط من و بچه‌هایی مثل من رو درک می‌کرد، حتی خیلی چیزهایی رو که من نمی‌دونستم قاضی بهم توضیح می‌داد و بسیار برخورد خوب، حرفه‌ای و انسانی داشت و خیلی به من کمک کرد. خواستم این رو بگم که همه مثل هم نیستن و همیشه انسان‌های خوبی هم سر راه آدم قرار می‌گیرن که برای آدم دلگرمی هستن و بخشی از سختی‌ها رو قابل تحمل می کنن. البته جدا از رفتارهای غیر حرفه‌ای و غیر کارشناسانه‌ای که راجع بهشون حرف زدیم و سنگ‌هایی که بی دلیل جلوی پای فرد می‌ندازن، مراحل روانکاوی و مشاوره طولانی زیر نظر پزشکان و روانپزشکان متخصص کار بسیار خوب و مفیدیه، چون برای شخص فضایی رو فراهم می‌کنه که قدم به قدم پیش بره و بتونه خودش رو بشناسه و با کمک روانشناس تصمیم درست‌تری رو بگیره. این کاریه که در بسیاری از کشورها انجام می‌شه و فرد رو با سرعت به سمت جراحی سوق نمی‌دن‌ و به نظرم کار درستیه، اما با این تفاوت که در این مسیر فرد رو رها نمی‌کنن و ازش حمایت می‌کنن و بهش کمک می‌کنن که خب متاسفانه این فضا در کشور ما وجود نداره.

بریم سراغ پیام‌هایی که بهمون رسیده. دوستی برامون نوشته:

“سلام، یک ماه پیش در شهر شهریار تهران به دادگاه دادخواست دادم برای گرفتن مجوز جراحی. اما برخورد قاضی اصلا خوب نبود. به مادرم می‌گفت اجازه نده این کار رو بکنه، داره خودش رو بدبخت می‌کنه. می‌گفت آخه کدوم زنی بعد جراحی میاد با تو ازدواج کنه؟ می‌گفت وقتی تو پریود می‌شی پس دختری، کدوم مردی رو دیدی که پریود بشه؟

خلاصه با زور و زحمت تونستم نامه ارجاع به پزشکی قانونی رو ازش بگیرم. اما برخوردش خیلی باعث آزار من شد و در نهایت نمی‌دونم چه اتفاقی می‌افته و خیلی نگرانم”

دوست دیگه‌ای برامون نوشته:

” سلام شایا جان، من یک زن ترنس هستم، ۱۸ سالمه و امروز واقعاً قلبم شکست. امروز برای لیزر صورت به بیمارستانی که نوبت گرفته بودم مراجعه کردم. دکتر با لحن بسیار بدی بهم گفت که اصلا برام لیزر انجام نمی‌ده چون اینجا بیمارستانه و ممنوعه. مجبور شدم به چند تا مطب خصوصی سری بزنم. توی اولین مطب با لحن بسیار بد منشی مواجه شدم که بهم گفت مگه تو زنی که می‌خوای صورتت رو لیزر کنی؟ اصلاً چی هستی تو؟

مطب دوم دکتر بهم گفت باید از پزشکی قانونی نامه بیاری وگرنه نمی‌تونیم برای یک مرد لیزر صورت انجام بدیم و این کار پیگرد قانونی داره.

امروز به هرجایی که مراجعه کردم و شرایطم رو توضیح دادم هیچ کس راضی به انجام این کار نشد. من خودم ساکن آمل هستم، قبلا سه جلسه در شهر دیگه ای لیزر صورت انجام داده بودم، ولی چون خیلی ازم دور بود خواستم توی شهر خودم این کار رو انجام بدم، اما انقدر برخورد مردم و دکترهای به اصطلاح تحصیل کرده بد بود که واقعا داغون شدم. به خودم گفتم وقتی حق انجام چنین کار ساده ای رو به من نمی‌دن و مجبورم به صد نفر جواب پس بدم  چطور باید برای گرفتن مجوز جراحی اقدام کنم و جراحی تغییر جنس رو انجام بدم؟ راستش از انجام جراحی در ایران خیلی می‌ترسم، همه تلاشم اینه که از کشور خارج بشم و جای دیگه ای این کار رو انجام بدم”

شما هم نظرات خود را برای مطرح شدن در برنامه با ما در میان بگذارید.


There are no comments

Add yours