کیان مرد همجنسگرای افغان ساکن کابل است کیان بیست و یک سال دارد و محصل رشته هواشناسی است. قرار بود کوچههای دنیای مجازی امنتر از دنیای روزمره باشد اما آنطور که او در این برنامه اینجا پامیر میگوید جامعه رنگینکمانیهای افغانستان، خشونتی گسترده در فضای مجازی و جامعه تجربه میکند.
افغانستان
Articlesدر دو مقاله و برنامه رادیویی به طور مفصل در مورد رسم و سنت «بچهبازی» صحبت کردیم. اینکه بچهبازی چیست و عاملان برگزاری این محافل چه کسانی هستند. در این قسمت از سلسله مقالهها، برنامه مهران زن ترنس، از ولایت هرات مهمان «اینجا پامیر» است. او یکی از هزاران بازمانده محافل بچه بازی است که تجربیات خودش را با ما به اشتراک میگذارد.
پیشتر، در بخش نخست این گزارش، درباره پدیده “بچهبازی” در برخی نقاط افغانستان سخن گفتیم. بچهبازی به محافلی اطلاق میشود که در آن بر تن پسران کودک و نوجوان، لباس منتسب به زنانه میپوشانند، آنها آرایش میکنند، زنگ و زنگولهای به پایشان میبندند و آنها را میرقصانند. به پسرانی که در این محافل رقصانده میشوند، «بچه بیریش» یا «بچه رقاص» میگویند. این پسران کودک و نوجوان از خانوادههایی فقیر هستند که به دلایل مشکلات اقتصادی در این محافل حاضر میشوند و میرقصند تا امرار معاش کنند. حتی بعضی از آنها توسط زورمندان و ثروتمندان ربوده میشوند و وادار به این کار میشوند. اما مجازات این سو استفاده از کودکان در قانون افغانستان چیست؟
در افغانستان، کشوری که زنان مجاز نیستند در محافل عمومی برقصند، بر تن پسران کودک و نوجوان لباس منتسب به زنانه میپوشانند، آنها آرایش میکنند، زنگ و زنگولهای به پایشان میبندند و در محافلی که از آن به محافل «بچهبازی» یاد میشود، آنها را میرقصانند. به پسرانی که در این محافل رقصانده میشوند، «بچه بیریش» یا «بچه رقاص» میگویند.
“فامیل من از وقتی که طفل بودم متوجه رفتار متفاوت من شده بودند. تا یک زمانی به روی من نمیآوردند اما وقتی که بزرگتر شدم، به من میگفتند که اینطور یا آنطور نکن. تو مرد هستی و مثل مردها رفتار کنن” این جملات را روژان میگوید. زن ترنسی که ساکن ولایت کابل در افغانستان است. مشابه این روایت را از بسیاری از زنان ترنس در سراسر جهان میشنویم اما وقتی به افغانستان میرسیم، هزار توی سنت و مذهب کار را صد چندان مشکلتر میکند.
سامان جوانی ۲۲ ساله است که در ایران به دنیا آمده است. او در ایران پناهجو بود زیرا خانوادهاش به خاطر جنگ افغانستان، به ایران مهاجرت کردند. او قرار است از روایت زندگیاش به عنوان یک همجنسگرای مهاجر در ایران بگوید. سفری که البته به ایران ختم نشد و در گوشه دیگری از دنیا سرانجام یافت.
جمهوری اسلامی افغانستان، بیست سال پیش و با سقوط حکومت طالبان روی کار آمد. بسیاری از کشورهای غربی از جمله ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و فرانسه در پاگیری آنچه به افغانستان پس از طالبان شهرت یافت نقش داشتند. در دوران نگارش قانون اساسی هم کوشش شد تا موازین حقوق بشری اعمال شود اما جایگاه دگرباشان در این قوانین کجاست؟
ازدواج اجباری زنان در افغانستان، قصه پر غصه هر روز این کشور است. حکایتی که اینجا برایتان میآوریم اما حکایت زن ترنسی است که به ازدواج اجباری تن داد و بعد جلای وطن کرد. مونا والد دو فرزند است . چالشهای او به عنوان پناهجوی ترنس افغان که هم در ایران و هم در ترکیه زندگی کرده، حکایت تلخ ناشنیدهای است که این هفته در برنامه اینجا پامیر، ویژه شنوندگان افغان پخش شد. تهیه کننده این برنامه آرتمیس اکبری است.
اوایل دی ماه ( ماه جدی) ویدیویی در شبکههای اجتماعی در بین کاربران افغان دست به دست میشد که نشاندهنده خشونتورزی یک پلیس وزارت داخله علیه یک زن ترنس بود. بلافاصله بعد از اعتراض کاربران افغانستانی، شخص ضارب دستگیر شد. بعد از تحقیقات مشخص شد که مجرم با او تماس میگرفته و پیشنهاد رابطه جنسی میداده اما آن شخص ترنس جواب تماسهای او را نداده و به همین دلیل او مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
فراه، در غرب افغانستان و در همسایگی ایران است. زمین حاصلخیزش در افغانستان بسیار مشهور است و جمعیت نیممیلیونیاش عمدتا کشاورز هستند. در ماههای گذشته فراه شاهد خونینترین درگیریها میان جنگجویان طالبان با نیروهای نظامی افغانستان بوده است.سارا، متولد فراه است و ساکن در آن نقطه از افغانستان. قصه زندگی سارا، ترنس اهل فراه، قصه تمام عیار زندگی با تبعیض است.
طبق آمار صندوق جمعیت سازمان ملل متحد ۴۸ درصد دختران افغانستانی زیر ۱۸ سال به اجبار تن به ازدواج دادهاند. در برنامه این هفته اینجا پامیر، ویژه شنوندگان افغان، «بصیره پیغام»، فعال حقوق زنان و از بنیانگذاران انجمن «برابری جنسیتی ولایت سمنگان» مهمان آرتمیس اکبری است
ازدواج به اجبار از معضلات شایع در افغانستان است. شهریانی که زیر سن قانونی یا به زور ازدواج میکنند. ازدواج اجباری گریبان جامعه رنگینکمانی افغانستان را هم گرفته و آنها را قربانی فرهنگ رایج در جامعه کرده است.